299
ميزان الحكمه ج 11

۱۹۶۷۱.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لَمّا بَعثَ اللّهُ عَزَّ و جلَّ هُودا عليه السلام أسلَمَ لَهُ العَقِبُ مِن وُلدِ سامٍ ، و أمّا الآخَرونَ فقالوا: مَن أشَدُّ مِنّا قُوّةً ؟! فاُهلِكوا بالرِّيحِ العَقيمِ ، و أوصاهُم هُودٌ و بَشَّرَهُم بصالِحٍ عليه السلام . ۱

كلام في قصّة هود عليه السلام :

1 ـ عادٌ قوم هود عليه السلام :

هؤلاء قومٌ من العرب من بشرِ ما قبل التاريخ كانوا يسكنون الجزيرة ، انقطعت أخبارهم و انمحت آثارهم لا يحفظ التاريخ من حياتهم إلاّ أقاصيص لا يطمأنُّ إليها ، و ليس في التوراة الموجودة منهم ذكر .
و الذي يذكره القرآن الكريم من قصّتهم هو أنّ عادا ـ و ربّما يسمّيهم عادا الاُولى (النجم : 50) و فيه إشارة إلى أنّ هناك عادا ثانية ـ كانوا قوما يسكنون الأحقاف ۲ من شبه جزيرة العرب (الأحقاف : 21) بعد قوم نوح (الأعراف : 69) .
كانت لهم أجساد طويلة (القمر : 20 ، الحاقّة : 7) و كانوا ذوي بسطة في الخَلق (الأعراف : 69) اُولي قوّة و بطش شديد (فصّلت: 15، الشعراء: 130) و كان لهم تقدّم و رُقيّ في المدنيّة و الحضارة ، لهم بلاد عامرة و أراضٍ خصبة ذات جنّات و نخيل و زروع و مقام كريم (الشعراء و غيرها) ، و ناهيك في رُقيّهم و عظيم مدنيّتهم قوله تعالى في وصفهم : «أ لَم تَرَ كَيفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعادٍ * إرَمَ ذاتِ العِمادِ * الّتي لَم يُخلَقْ مِثْلُها في البِلادِ» . ۳
لم يزل القوم يتنعّمون بنعمة اللّه حتّى غيّروا ما بأنفسهم ، فتعرّقت فيهم الوثنيّة و بنَوا بكلّ رِيع آيةً يَعبثون ، و اتّخَذوا مصانع لعلّهم يخلدون ، و أطاعوا طغاتهم المستكبرين ، فبعث اللّه إليهم أخاهم هودا يدعوهم إلَى الحقّ و يرشدهم إلى أن يعبدوا اللّه و يرفضوا الأوثان و يعملوا بالعدل و الرحمة (الشعراء : 130) فبالغ في وعظهم و بثّ النصيحة فيهم ، و أنار الطريق و أوضح السبيل ، و قطع عليهم العذر ، فقابلوه بالإباء و الامتناع ، و واجهوه بالجحد و الإنكار ، و لم يؤمن به إلاّ شرذمة منهم قليلون ، و أصرّ جمهورهم علَى البغي و العناد ، و رموه بالسفه و الجنون ، و ألحّوا عليه بأن ينزِّل عليهم العذاب الذي كان ينذرهم و يتوعّدهم به ، قال : «إنّما العِلْمُ عِندَ اللّهِ و اُبلّغُكُم ما اُرْسِلْتُ بهِ و لِكنّي أراكُمْ قَوْما تَجْهَلونَ» . ۴
فأنزل اللّه عليهم العذاب ، و أرسل إليهم الريح العقيم ما تذر من شيء أتت عليه إلاّ جعلته كالرميم (الذاريات : 42) ريحا صرصرا في أيّام نَحِسات سبع ليالٍ و ثمانية أيّام حُسوما فتَرى القوم فيها صرعى كأنّهم أعجاز نخل خاوية (الحاقّة : 7) و كانت تنزِع الناس كأنّهم أعجاز نخل منقعر (القمر : 20) .
و كانوا بادئ ما رأوه عارضا مُستقبِلَ أوديتهم استبشروا و قالوا : عارِضٌ مُمطِرنا ! و قد أخطؤوا ، بل كان هو الذي استعجلوا به : ريح فيها عذاب أليم تدمّر كلّ شيء بأمر ربِّها ، فأصبحوا لا يُرى إلاّ مساكنهم (الأحقاف : 25) ، فأهلكهم اللّه عن آخرهم و أنجى هودا و الذين آمنوا معه برحمة منه (هود : 58) .

۱۹۶۷۱.امام صادق عليه السلام :هنگامى كه خداوند عزّ و جلّ هود را برانگيخت، بازماندگان از فرزندان سام در برابر او سر تسليم فرود آوردند.بقيه گفتند : از ما قوى تر كيست؟! پس، به وسيله بادى سترون هلاك شدند و هود [نيز ]پيروان خود را سفارش كرد و به آمدن صالح عليه السلام بشارت داد.

سخنى درباره سرگذشت هود عليه السلام :

1 ـ عاد، قوم هود عليه السلام :

عاد، قومى عرب و از انسان هاى ما قبل تاريخ بودند كه در [شبه ]جزيره [عربستان ]سكنا داشتند و اخبار و آثارشان از ميان رفته و تاريخ از زندگى آنها جز افسانه هايى غير قابل اعتماد چيز ديگرى ثبت نكرده است و در تورات موجود نيز ذكرى از ايشان نيست.
آنچه قرآن از سرگذشت اين قوم ذكر مى كند، اين است كه عاد ـ و گاهى هم از آنها به نام عاد نخستين ياد مى كند (نجم / 50) كه اين خود نشان مى دهد قوم دومى هم به نام عاد وجود داشته است ـ قومى بوده اند كه بعد از قوم نوح (اعراف / 69) در اَحقاف ۵ واقع در شبه جزيره عربستان سكونت داشته اند (احقاف / 21).
اين قوم مردمانى بلند قامت (قمر/ 20؛ الحاقّه / 7) و تنومند (اعراف / 69) و پر قدرت و پر سطوت بوده اند (فصّلت / 15؛ شعراء / 130) و تمدّن و فرهنگى پيشرفته و مترقى داشته اند و داراى شهرهايى آباد و زمين هايى سرسبز و حاصلخيز و باغستان ها و نخلستان ها و مزارع و مسكن هاى آبرومند بوده اند (شعراء و ديگر سوره ها).درباره پيشرفت و تمدن بزرگ آنها همين بس كه خداى متعال در وصف ايشان مى فرمايد : «آيا نديده اى كه پروردگار تو با قوم عاد چه كرد؟ با اِرَم كه ستون ها داشت؟ و همانند آن در هيچ شهرى ساخته نشده بود».
قوم عاد همچنان از نعمت هاى خداوند برخوردار بودند، تا آنكه اخلاق و رفتارشان تغيير كرد و بت پرستى در ميانشان ريشه دوانيد و بر فراز هر بلندى به بيهودگى بُرجى بر آوردند و بدين پندار كه جاويدان خواهند ماند، كوشك ها ساختند. پس خداوند نيز هم تبار ايشان هود را به سوى آنان فرستاد تا به سوى حق دعوتشان كند و به پرستش خدا و كنار گذاشتن بت پرستى و عمل به عدالت و مهربانى ارشادشان نمايد (شعراء / 130). هود با تمام توان در راه پند و اندرز آنان كوشيد و راه را برايشان روشن و آشكار ساخت و راه عذر و بهانه را بر آنان بست. امّا آنها در برابر او به سرپيچى و امتناع برخاستند و به جحد و انكار روى آوردند و جز شمارى اندك كسى به او ايمان نياورد و اكثريت ايشان بر سركشى و عناد اصرار ورزيدند و هود را به نادانى و ديوانگى متهم ساختند و با اصرار از وى خواستند تا عذابى را كه ايشان را از آن مى ترساند و وعده مى دهد نازل سازد. هود در جواب گفت : «علم، تنها نزد خداست و من پيامى را كه براى آن فرستاده شده ام به شما ابلاغ مى كنم ولى من شما را مردمى نادان مى بينم».
آن گاه، خداوند بر ايشان عذاب نازل كرد و بادى خشك و عقيم فرستاد كه بر هرچه مى وزيد، چون استخوان مرده اش مى كرد (ذاريات / 42) بادى سخت در هفت شب و هشت روز كه روزهاى شومى بود. اين باد چنان ريشه كنشان كرد كه آن قوم را مى ديدى كه چون ريشه هاى نخلِ فرو افتاده در باد، مى غلتيدند (حاقّه / 7). باد آنها را چنان از جا مى كَند كه گويى ريشه هاى بركنده نخلند (قمر/ 20).
قوم عاد، اولين بار كه ديدند ابرى پيدا شد و رو به دره هايشان آورد، خوشحال شدند و گفتند : اين ابر بر ما باران خواهد باراند، ولى اشتباه كردند. بلكه آن همان چيزى بود كه به شتاب خواهانش بودند. بادى بود كه در خود عذابى دردآور داشت و همه چيز را به امر پروردگار خود نابود مى كرد و چنانشان كرد كه جز خانه هاى آنان چيزى به چشم نمى خورد (احقاف / 25). بدين ترتيب، خداوند تا آخرين نفرشان را هلاك كرد و هود و كسانى را كه به او ايمان آورده بودند،با لطف و رحمت خود، نجات داد (هود / 58).

1.كمال الدين : ۱۳۶/۵ .

2.الأحقاف : جمع حِقْف : من الرمل، و العرب تسمّي الرمل المعوّج حقافا ......... ، و الأحقاف المذكور في الكتاب العزيز وادٍ بين عُمان و أرض مهرة ، قال ابن إسحاق : رمال فيما بين عُمان إلى حضرموت ، و قال قتادة الأحقاف : رمال مشرفة علَى البحر بالشحر من أرض اليمن . و قال الضحّاك : الأحقاف جبل بالشام . (معجم البلدان : ۱/۱۱۵) .

3.الفجر : ۶ ـ ۸ .

4.الأحقاف : ۲۳ .

5.اَحْقَاف : جمع «حقف» است به معناى شنزار پست و بلند. و احقاف كه در قرآن ذكر شده وادى اى است ميان عمان و سرزمين مهره. و به قولى : از عمان است تا حضرموت كه ريگستانى است مشرف بر دريا در «شمر». ضحاك گفته است : احقاف كوهى است در شام (مراصد الاطلاع) ـ نقل از پاورقى الميزان في تفسير القرآن.


ميزان الحكمه ج 11
298

3728

هـودٌ عليه السلام

الكتاب :

«وَ إِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللّهَ مَالَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ أَ فَلاَ تَتَّقُونَ» . ۱

(انظر) هود : 50 ـ 60 ، المؤمنون : 31 ـ 41 ، الشعراء : 123 ـ 140 ، فصّلت : 13 ـ 16 ، الأحقاف : 21 ـ 26، الذاريات : 41 ، 42 ، القمر : 18 ـ22 ، الحاقّة : 4 ـ 8 ،الفجر : 6 ـ 8 .

الحديث :

۱۹۶۷۰.الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنّ نُوحا عليه السلام لَمّا انقَضَت نُبُوّتُهُ و استَكمَلَت أيّامُهُ أوحَى اللّهُ عَزَّ و جلَّ إلَيهِ أن : يا نُوحُ قد قَضَيتَ نُبُوّتَكَ و استَكمَلتَ أيّامَكَ، فاجعَلِ العِلمَ الّذي عِندَكَ و الإيمانَ و الاسمَ الأكبَرَ و مِيراثَ العِلمِ و آثارَ عِلمِ النُّبُوّةِ في العَقِبِ مِن ذُرّيَّتِكَ .........
و بَشَّرَ نُوحٌ ساما بِهُودٍ عليه السلام ، و كانَ فيما بينَ نُوحٍ و هُودٍ مِن الأنبياءِ : . و قالَ نُوحٌ : إنّ اللّهَ باعِثٌ نَبيّا يُقالُ لَهُ : هُودٌ ، و إنّهُ يَدعو قَومَهُ إلَى اللّهِ عَزَّ و جلَّ فيُكَذِّبونَهُ و اللّهُ عَزَّ و جلَّ مُهلِكُهُم بالرِّيحِ ، فمَن أدرَكَهُ مِنكُم فَليُؤمِنْ بهِ و ليَتَّبِعْهُ فإنّ اللّهَ عَزَّ و جلَّ يُنَجِّيهِ مِن عَذابِ الرِّيحِ . ۲

3728

هود عليه السلام

قرآن :

«و به سوى قوم عاد، برادرشان هود را فرستاديم [و او ]گفت : اى قوم من! خدا را بپرستيد، شما را معبودى جز او نيست. چرا نمى پرهيزيد؟»

حديث :

۱۹۶۷۰.امام باقر عليه السلام :چون نبوّت نوح به پايان رسيد و دوره عمرش به سر آمد، خداوند عزّ و جلّ به او وحى فرمود كه اى نوح! نبوّت تو به پايان رسيده و دوره عمرت به سر آمده است. پس، علمى را كه نزد توست و ايمان و نام بزرگ و ميراث دانش و آثار علم نبوّت را در ميان بازماندگان از نسل خود قرار ده .........
نوح آمدن هود عليه السلام را به سام بشارت داد و در فاصله ميان نوح تا هود انبيايى بودند.
نوح گفت : خداوند پيامبرى به نام هود بر خواهد انگيخت و او قوم خود را به سوى خداوند عزّ و جلّ فرا مى خواند. امّا قومش او را تكذيب مى كنند و خداوند عزّ و جلّ آنان را به وسيله باد نابود خواهد كرد. پس، هر يك از شما او را درك كرد، به وى ايمان آورد و پيرويش كند تا خداوند عزّ و جلّ او را از عذاب باد نجات دهد.

1.الأعراف : ۶۵ .

2.الكافي : ۸/۱۱۵/۹۲ .

  • نام منبع :
    ميزان الحكمه ج 11
    سایر پدیدآورندگان :
    شیخی، حمید رضا
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    هفتم
تعداد بازدید : 128515
صفحه از 572
پرینت  ارسال به