305
ميزان الحكمه ج 11

۱۹۶۷۳.بحار الأنوار عن أبي مَطَرٍ :لَمّا ضَرَبَ ابنُ مُلجَمٍ الفاسِقُ لَعَنهُ اللّهُ أميرَ المؤمنينَ عليه السلام قالَ لَهُ الحسَنُ: أَقتُلُهُ ؟ قالَ : لا،و لكنِ احبِسْهُ؛ فإذا مُتُ فاقتُلوهُ، و إذا مُتُّ فادفِنوني في هذا الظَّهرِ في قَبرِ أخَوَيَّ : هُودٍ و صالِحٍ . ۱

كلام في قصّة صالح عليه السلام ، في فصول:

1 ـ ثمود قوم صالح عليه السلام :

ثمود قوم من العرب العاربة كانوا يسكنون وادي القرى بين المدينة و الشام ، وهم من بشرٍ ما قبل التاريخ لا يَضبط التاريخ إلاّ شيئا يسيرا من أخبارهم ، و لقد عفت الدهور آثارهم فلا اعتماد على ما يذكر من جزئيّات قصصهم .
و الذي يقصّه كتاب اللّه من أخبارهم أ نّهم كانوا اُمّة من العرب على ما يدلّ عليه اسم نبيّهم و قد كان منهم (هود : 61) ، نشؤوا بعد قوم عاد ، و لهم حضارة و مدنيّة يعمرون الأرض و يتّخذون من سهولها قصورا و ينحِتون من الجبال بيوتا آمنين (الأعراف : 74) ، و من شُغلهم الفلاحة بإجراء العيون و إنشاء الجنّات و النخيل و الحرث (الشعراء : 148) .
كانت ثمود تعيش على سنّة الشعوب و القبائل ؛ يحكم فيهم سادتهم و شيوخهم . و قد كانت في المدينة التي بعث فيها صالح تسعة رهط يفسدون في الأرض و لا يصلحون (النمل : 48) فطغوا في الأرض و عبدوا الأصنام و أفرطوا عتوّا و ظلما .

۱۹۶۷۳.بحار الأنوارـ به نقل از ابو مطر ـ: چون ابن ملجم فاسق و ملعون بر امير مؤمنان عليه السلام ضربت زد، حسن عليه السلام به حضرت عرض كرد : او را بكشم؟ فرمود: نه، زندانيش كن. اگر مُردم، او را بكشيد و هرگاه مُردم مرا در اين پشت؛ در جاى قبر برادرانم هود و صالح، به خاك بسپاريد.

سخنى درباره داستان صالح عليه السلام در چند فصل:

1 ـ ثمود، قوم صالح عليه السلام :

ثمود قومى از عرب هاى اصيل بودند كه در وادى القرى، واقع در ميان مدينه و شام، زندگى مى كردند. اين قوم از انسان هاى ما قبل تاريخ هستند و تاريخ از سرگذشت آنها جز اندكى نقل نكرده است. روزگار، آثار اين قوم را از ميان برده است. بنا بر اين، به جزئياتى كه درباره داستان ها و سرگذشت ايشان نقل مى شود نمى توان اعتماد كرد.
آنچه قرآن از اخبار اين قوم نقل كرده اين است كه ثمود ـ چنان كه از نام پيامبرشان كه يكى از همين مردم بوده است (هود / 61) بر مى آيد ـ مردمى عرب بوده اند كه بعد از قوم عاد مى زيسته اند و از فرهنگ و تمدنى برخوردار بوده، زمين را آباد مى كرده اند و در دشت ها كاخ ها مى ساخته و در كوه ها خانه هاى امن مى تراشيده اند (اعراف /74). و شغل كشاورزى داشته اند و چشمه هاى آب ، جارى مى كرده اند و باغ ها و نخلستان ها و كشتزارها داشته اند (شعراء / 148).
قوم ثمود به شيوه طايفه ها و قبايل زندگى مى كرده اند؛ يعنى بزرگان و پيرانشان بر آنها فرمان مى رانده اند. در شهرى كه صالح مبعوث شد، نُه گروه بودند كه در زمين تبهكارى مى كردند و اهل صلاح و درستكارى نبودند (نمل / 48). اين قوم در روى زمين سر به طغيان برداشتند و به بت پرستى پرداختند و سركشى و ستمگرى را از حدّ گذراندند.

1.بحار الأنوار : ۱۱/۳۷۹/۴ .


ميزان الحكمه ج 11
304

3729

صالِحٌ عليه السلام

الكتاب :

«وَ إِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ هَذِهِ نَاقَةُ اللّهِ لَكُمْ آيَةٌ» . ۱

(انظر) هود : 61 ـ 68 ، الحِجْر : 80 ـ 84 ، الشعراء : 141 ـ 159 ، النمل : 45 ـ 53 ، فصّلت : 17 ، 18 ، الذاريات : 43 ـ 45 ، القمر : 23 ـ 32 ، الحاقّة : 4 ، 5 ، الفجر : 9 ، الشمس : 11 ـ 15 .

الحديث :

۱۹۶۷۲.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أيُّها النّاسُ، إنّما يَجمَعُ النّاسَ الرِّضى و السُّخطُ ، و إنّما عَقَرَ ناقَةَ ثَمودَ رجُلٌ واحِدٌ فعَمَّهُمُ اللّهُ بالعَذابِ لَمّا عَمُّوهُ بالرِّضا ، فقالَ سبحانَهُ : «فعَقَرُوها فأصْبَحُوا نادِمينَ»۲ فما كانَ إلاّ أن خارَت أرضُهُم بالخَسفَةِ خُوارَ السِّكَّةِ المُحْماةِ في الأرضِ الخَوَّارَةِ . ۳

3729

صالح عليه السلام

قرآن :

«و به سوى قوم ثمود، برادرشان صالح را فرستاديم [و او ]گفت : اى قوم من! خدا را بپرستيد [كه ]شما را معبودى جز او نيست. از جانب خدا براى شما نشانه اى آشكار آمد. اين ماده شترِ خدا براى شما نشانه اى است».

حديث :

۱۹۶۷۲.امام على عليه السلام :اى مردم! جز اين نيست كه راضى بودن و راضى نبودن [به يك عمل ]است كه مردم را گرد هم مى آورد. ناقه ثمود را فقط يك مرد پى كرد، امّا خداوند همه آنان را عذاب كرد؛ چون همه آنان به اين كار او راضى بودند. خداى سبحان مى فرمايد : «آن را پى كردند، پس پشيمان گشتند». عذاب آنها اين بود كه سرزمينشان صدايى همچون صداى فرو رفتن ميخ گداخته در زمين نرم و هموار، برآورد و فرو رفت.

1.الأعراف : ۷۳ .

2.الشعراء : ۱۵۷ .

3.نهج البلاغة : الخطبة : ۲۰۱ .

  • نام منبع :
    ميزان الحكمه ج 11
    سایر پدیدآورندگان :
    شیخی، حمید رضا
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    هفتم
تعداد بازدید : 129263
صفحه از 572
پرینت  ارسال به