331
ميزان الحكمه ج 11

ميزان الحكمه ج 11
330

۱۹۶۸۶.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ما بَعَثَ اللّهُ نَبيّا بعدَ لُوطٍ إلاّ في عِزٍّ مِن قَومِهِ ۱ . ۲

كلام في قصّة لوط عليه السلام و قومه في فصول :

1 ـ قصّته عليه السلام و قصة قومه في القرآن :

«كـان لوط عليه السلام مـن كلدان في أرض بابل و من السابقين الأوّلين ممّن آمن بإبراهيم عليه السلام ، آمن به و قال : «إنّي مُهاجِرٌ إلى ربِّي»۳ ، فنجّاه اللّه مع إبراهيم إلَى الأرض المقدّسة أرضِ فلسطين (الأنبياء : 71) فنزل في بعض بلادها و هي مدينة سَدوم على ما في التواريخ و التوراة و بعض الروايات .
و كان أهل المدينة و ما والاها من المدائن ـ و قد سمّاها اللّه في كلامه ب «المُؤتَفِكات»(التوبة : 70) ـ يعبدون الأصنام ، و يأتون بالفاحشة : اللواط ، وهم أوّل قوم شاع فيهم ذلك (الأعراف : 80) حتّى كانوا يأتون به في نواديهم من غير إنكار ، و لم يَزَل تشيع الفاحشة فيهم حتّى عادت سُنّة قوميّة ابتلت به عامّتهم ، و تركوا النساء و قطعوا السبيل (العنكبوت : 29).
فأرسل اللّه لوطا إليهم (الشعراء : 162) فدعاهم إلى تقوَى اللّه و ترك الفحشاء و الرجوع إلى طريق الفطرة، و أنذرهم و خوّفهم ، فلم يَزِدهم إلاّ عُتوّا ، و لم يكن جوابهم إلاّ أن قالوا : ائتِنا بعذاب اللّه إن كنت من الصادقين ! و هدّدوه بالإخراج من بلدتهم ، و قالوا له : «لَئن لَم تَنْتَهِ يا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ المُخْرَجينَ»۴ و «قالوا أخْرِجوا آلَ لُوطٍ مِنْ قَرْيَتِكُم إنّهُمْ اُناسٌ يَتَطَهَّرونَ» . ۵

۱۹۶۸۶.امام صادق عليه السلام :خداوند بعد از لوط هيچ پيامبرى نفرستاد مگر اينكه ميان قومش عزّتى داشت.

گفتارى پيرامون داستان لوط عليه السلام و قوم او در چند فصل:

1 ـ داستان لوط عليه السلام و قوم او در قرآن:

«لوط عليه السلام از كلدانيان سرزمين بابل و از شمار نخستين كسانى بود كه به ابراهيم عليه السلام ايمان آوردند. او به حضرت ابراهيم ايمان آورد و گفت : «من به سوى پروردگار خود هجرت مى كنم» و خداوند او را به همراه ابراهيم نجات داد و به سرزمين مقدس، خاك فلسطين، رفتند (انبياء : 71) و لوط در يكى از شهرهاى آن كه بنا به تواريخ و تورات و برخى روايات، شهر سدوم بود، سكنا گزيد.
مردم اين شهر و شهرهاى تابع آن ـ كه خداوند در قرآن آنها را مؤتفكات ناميده است ـ (توبه : 70) بت مى پرستيدند و عمل زشت لواط را مرتكب مى شدند. اينان اولين قومى بودند كه اين عمل در ميانشان شيوع يافت (اعراف : 80) به حدّى كه در انجمن ها و محافل خود آن را انجام مى دادند، بدون اينكه آن را بد بدانند (عنكبوت :29). اين عمل زشت همچنان در ميان اين مردم شيوع داشت تا به صورت يك سنّت قومى در آمد و عموم مردم بدان مبتلا شدند و زن ها را وا گذاشتند و راه توالد و تناسل را بستند (عنكبوت : 29).
در چنين شرايطى بود كه خداوند لوط را به سوى آنان فرستاد (شعراء : 162) و او مردم را به پرهيز از خدا و كنار گذاشتن فحشا و بازگشت به راه فطرت فرا خواند و به آنها اعلام خطر كرد و [از عاقبت ناگوار اين امر و عذاب خدا ]ترساندشان، امّا جز بر عصيان و سركشى آنها نيفزود و تنها جوابشان اين بود كه گفتند : اگر راست مى گويى، عذاب خدا را بر ما فرود آر. همچنين آن حضرت را به اخراج از شهرشان تهديد كردند و گفتند : «اى لوط! اگر دست بر ندارى بيرونت خواهيم كرد» و «گفتند : خاندان لوط را از آبادى خود بيرون كنيد كه آنان مردمى در پى پاكى اند».

1.روي في كنز العمّال : ۳۲۳۶۱ عن أبي هريرة : «ما بعث اللّه بعده نبيّا إلاّ في ثروة من قومه» . و الصحيح ما في المتن .

2.بحار الأنوار : ۱۲/۱۵۷/۸ .

3.العنكبوت : ۲۶ .

4.الشعراء : ۱۶۷ .

5.النمل : ۵۶ .

  • نام منبع :
    ميزان الحكمه ج 11
    سایر پدیدآورندگان :
    شیخی، حمید رضا
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    هفتم
تعداد بازدید : 143980
صفحه از 572
پرینت  ارسال به