3747
زَكَرِيّا عليه السلام
الكتاب :
«وَ زَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لاَ تَذَرْنِي فَرْدا وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ * فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ وَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَ أَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَ يَدْعُونَنَا رَغَبا وَ رَهَبا وَ كَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ» . ۱
(انظر) آل عمران : 38 ـ 41 ، مريم : 1 ـ 15 .
الحديث :
۱۹۷۶۷.رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :خَرَجَت بَنو إسرائيلَ في طَلَبِ زَكريّا ليَقتُلوهُ ، فخَرَجَ هارِبا في البَرِّيَّةِ ، فانفَرَجَت لَهُ شَجَرَةٌ فدَخَلَ فيها فَبَقِيَت هُدبَةٌ مِن ثَوبهِ، فجاؤوا حتّى قامُوا علَيها فنَشَروهُ بالمِنشارِ . ۲
۱۹۷۶۸.عنه صلى الله عليه و آله :كانَ زَكريّا نَجّارا . ۳
۱۹۷۶۹.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ زَكَريّا كانَ خائفا فهَرَبَ فالتَجأ إلى شَجَرَةٍ ، فانفَرَجَت لَهُ و قالَت : يا زَكريّا ادخُلْ فِيَّ ، فجاءَ حتّى دَخَلَ فيها ، فطَلَبوهُ فلَم يَجِدوهُ ، و أتاهُم إبليسُ ـ و كانَ رآهُ ـ فدَلَّهُم علَيهِ فقالَ لَهُم : هُو في هذهِ الشَّجَرَةِ فاقطَعوها ، و قَد كانوا يَعبُدونَ تلكَ الشَّجَرَةَ فقالوا : لا نَقطَعُها ، فلَم يَزلْ بِهِم حتّى شَقُّوها و شَقُّوا زَكريّا عليه السلام . ۴
3747
زكريّا عليه السلام
قرآن :
«و زكريّا را [ياد كن] هنگامى كه پروردگار خود را خواند : پروردگارا! مرا تنها مگذار و تو بهترين ارث برندگانى. پس[دعاى] او را اجابت نموديم و يحيى را بدو بخشيديم و همسرش را براى او شايسته (آماده حمل) كرديم زيرا آنان در كارهاى خير شتاب مى نمودند و ما را از روى رغبت و بيم مى خواندند و در برابر ما فروتن بودند».
حديث :
۱۹۷۶۷.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بنى اسرائيل در جستجوى زكريّا بر آمدند تا او را بكشند. زكريا به صحرا گريخت. درختى براى او دهان باز كرد و زكريا داخل آن رفت، امّا ريشه اى از لباس او بيرون ماند. بنى اسرائيل آمدند و روى درخت رفتند و او را ارّه كردند.
۱۹۷۶۸.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زكريّا نجّار بود.
۱۹۷۶۹.امام صادق عليه السلام :زكريّا از ترس گريخت و به درختى پناه برد. درخت براى او شكاف خورد و گفت : اى زكريّا! داخل من شو. زكريّا رفت و داخل درخت شد. تعقيب كنندگان در جستجوى او برآمدند، پيدايش نكردند. ابليس كه او را ديده بود، نزد تعقيب كنندگان آمد و جاى زكريّا را به آنان نشان داد و گفت : او داخل اين درخت است، درخت را قطع كنيد. مردم كه آن درخت را مى پرستيدند، گفتند : ما آن را قطع نمى كنيم. ابليس آن قدر به گوش آنان خواند تا سرانجام درخت و زكريّا را [كه داخل آن بود ]شقّه كردند.