۱۹۱۹۸.الإمامُ الكاظمُ عليه السلامـ لَمّا دَخَلَ على رجُلٍ قد غَرِقَ في سَكَراتِ المَوتِ ـ: المَوتُ هُو المَصْفاةُ يُصَفّي المؤمنينَ مِن ذُنوبِهِم فيكونُ آخِرُ ألَمٍ يُصيبُهُم كَفّارَةَ آخِرِ وِزرٍ بَقِيَ علَيهِم ، و يُصَفّي الكافِرينَ مِن حَسَناتِهِم فيكونُ آخِرَ لَذّةٍ أو راحَةٍ تَلحَقُهُم ، و هُو آخِرُ ثَوابِ حسَنَةٍ تكونُ لَهُم ......... . ۱
۱۹۱۹۹.الإمامُ الجوادُ عليه السلام :مَرِضَ رجلٌ من أصحاب الرِّضا عليه السلام فَعادَهُ ، فقالَ : كيفَ تَجِدُكَ ؟ قالَ : لَقِيتُ المَوتَ بَعدَكَ ! ـ يُريدُ ما لَقِيَهُ مِن شِدَّةِ مَرَضِهِ ـ فقالَ : كيفَ لَقِيتَهُ ؟ فقالَ : أليما شَديدا ، فقالَ : ما لَقِيتَهُ ، إنّما لَقِيتَ ما يُنذِرُكَ بهِ و يُعرِّفُكَ بعضَ حالِهِ ......... . ۲
۱۹۱۹۸.امام كاظم عليه السلامـ وقتى نزد مردى رفت كه در سكرات مرگ فرو رفته بود ـفرمود : مرگ صافى اى است كه مؤمنان را از گناهانشان صاف مى كند و آخرين دردى است كه به عنوان كفّاره آخرين گناهى كه در وجودشان مى باشد به آنها مى رسد و كافران را نيز از حسناتشان صاف مى سازد و آخرين خوشى يا آسايشى است كه به عنوان آخرين پاداش حسنه اى كه دارند، به ايشان مى رسد ......... .
۱۹۱۹۹.امام جواد عليه السلام :يكى از اصحاب امام رضا عليه السلام بيمار شد حضرت از او عيادت نمود و فرمود : حالت چگونه است؟ عرض كرد : بعد از [رفتن ]شما، مرگ را ديدم! ـ منظورش درد و رنجى بود كه از شدّت بيماريش مى كشيد ـ حضرت فرمود : آن را چگونه ديدى؟ عرض كرد : سخت و دردناك. فرمود : تو مرگ را نديده اى، بلكه هشدار دهنده مرگ و چيزى را ديده اى كه پاره اى احوال آن را به تو مى شناساند ......... .