123
ميزان الحكمه ج 12

ميزان الحكمه ج 12
122

۲۰۰۶۲.الأمالي للطوسي عن بكرِ بنِ عبد اللّهِ :إنّ عُمرَ بنَ الخطّابِ دَخَلَ علَى النَّبيِّ صلى الله عليه و آله و هُو مَوقوذٌ ـ أو قالَ : مَحمومٌ ـ فقالَ لَهُ عُمرُ : يا رَسولَ اللّهِ ، ما أشَدَّ وَعكَكَ ؟ فقالَ : ما مَنَعَني ذلكَ أن قَرَأتُ اللَّيلَةَ ثَلاثينَ سُورَةً فيهِنَّ السَّبعُ الطِّوالُ ، فقالَ عُمرُ : يا رَسولَ اللّهِ ، غَفَرَ اللّهُ لكَ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ و ما تَأخَّرَ و أنتَ تَجهَدُ هذا الاجتِهادَ ؟ فقالَ : يا عُمرُ ، أ فَلا أكونُ عَبدا شَكورا ؟ ! ۱

۲۰۰۶۳.بحار الأنوار عن طاووس الفَقيه :رَأيتُ في الحِجرِ زينَ العابِدينَ عليه السلام يُصَلّي و يَدعو : عُبَيدُكَ بِبابِكَ ، أسيرُكَ بفِنائكَ ، مِسكينُكَ بفِنائكَ ، سائلُكَ بفِنائكَ ، يَشكو إلَيكَ ما لا يَخفى علَيكَ . و في خَبرٍ : لا تَرُدَّني عن بابِكَ .
و أتَت فاطمةُ بِنتُ عليِّ بنِ أبي طالبٍ إلى جابِرِ بنِ عبدِ اللّهِ فقالَت لَهُ : يا صاحِبَ رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، إنّ لَنا علَيكُم حُقوقا ، و مِن حَقِّنا علَيكُم أن إذا رأيتُم أحَدَنا يُهلِكُ نَفسَهُ اجتِهادا أن تُذَكِّروهُ اللّهَ ، و تَدعوهُ إلَى البُقيا على نَفسِهِ ، و هذا عليُّ بنُ الحسينِ بَقيَّة أبيهِ الحسينِ قدِ انخَرَمَ أنفُهُ ، و نَقِبَت جَبهَتُهُ و رُكبَتاهُ و راحَتاهُ ، أذابَ نفسَهُ في العِبادَةِ !
فأتى جابرٌ إلى بابِهِ و استأذَنَ ، فلَمّا دَخَلَ علَيهِ وَجَدَهُ في مِحرابِهِ قد أنضَتهُ ۲ العِبادَةُ ، فنَهَضَ عليٌّ فسألَهُ عن حالِهِ سُؤالاً حَفِيّا ، ثمّ أجلَسَهُ بجَنبِهِ ، ثُمّ أقبَلَ جابرٌ يقولُ : يا بنَ رسولِ اللّهِ، أ ما عَلِمتَ أنّ اللّهَ إنّما خَلَقَ الجَنّةَ لَكُم و لِمَن أحَبَّكُم ، و خَلَقَ النّارَ لِمَن أبغَضَكُم و عاداكُم ، فما هذا الجَهدُ الّذي كَلَّفتَهُ نفسَكَ ؟ ! فقالَ لَهُ عليُّ بنُ الحسينِ : يا صاحِبَ رسولِ اللّهِ ، أ ما عَلِمتَ أنّ جَدّي رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله قد غَفَرَ اللّهُ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ و ما تأخَّرَ ، فلَم يَدَعِ الاجتِهادَ لَهُ ، و تَعَبَّدَ ـ بأبي هُو و اُمّي ـ حتَّى انتَفَخَ السّاقُ وَ ورِمَ القَدَمُ ، و قيلَ لَهُ : أ تَفعَلُ هذا و قد غَفَرَ اللّهُ لَكَ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ و ما تأخَّرَ ؟! قالَ : أ فلا أكونُ عَبدا شَكورا ؟!
فلَمّا نَظَرَ إلَيهِ جابِرٌ و لَيسَ يُغني فيهِ قَولٌ ، قالَ : يا بنَ رسولِ اللّهِ ، البُقيا على نَفسِكَ ؛ فإنّكَ مِن اُسرَةٍ بِهِم يُستَدفَعُ البَلاءُ ، و بِهِم تُستَكشَفُ اللَأواءُ ، و بِهِم تُستَمسَكُ السَّماءُ ، فقالَ : يا جابِرُ ، لا أزالُ على مِنهاجِ أبوَيَّ مُؤتَسِيا بِهِما حتّى ألقاهُما . فأقبَلَ جابِرٌ على مَن حَضَرَ فقالَ لَهُم : ما رُئيَ مِن أولادِ الأنبياءِ مِثلُ عليِّ بنِ الحسينِ ، إلاّ يُوسُفَ بنَ يَعقوبَ ، و اللّهِ لَذُرِّيَّةُ عليِّ بنِ الحسينِ أفضَلُ مِن ذرِّيَّةِ يُوسُفَ . ۳

۲۰۰۶۲.الأمالى للطوسيـ به نقل از بكر بن عبد اللّه ـ: عمر بن خطاب بر پيامبر صلى الله عليه و آله وارد شد. ديد آن حضرت سخت بيمار ـ يا گفت : تبدار ـ است . عمر گفت : اى رسول خدا! چقدر ناخوش احوال هستيد؟ پيامبر فرمود : با اين حال، ديشب سى سوره از جمله سبع طوال ۴ را قرائت كردم. عمر عرض كرد : اى رسول خدا! با آنكه خداوند گناهان گذشته و آينده شما را آمرزيده است، اين چنين خود را به زحمت مى اندازى؟! حضرت فرمود : اى عمر! آيا بنده اى سپاسگزار نباشم؟!

۲۰۰۶۳.بحار الأنوارـ به نقل از طاووس فقيه ـ: در حِجر، امام زين العابدين عليه السلام را ديدم كه نماز مى خواند و دعا مى كند و مى گويد : بنده ات در درگاه توست، اسيرت در آستان توست، بينوايت در آستان توست، گدايت در آستان توست، از چيزى به تو شكوه مى كند كه بر تو پوشيده نيست. و در خبرى آمده است : مرا از درگاه خود مران.
فاطمه، دختر على بن ابى طالب، نزد جابر بن عبد اللّه رفت و گفت : اى صحابى رسول خدا صلى الله عليه و آله ! ما به گردن شما حقّ و حقوقى داريم و يكى از حقوق ما به گردن شما اين است كه اگر ديديد يكى از ما از شدّت عبادت خودش را از بين مى برد، خدا را به ياد او آوريد و از وى بخواهيد كه به جانش رحم كند. اينك على بن الحسين، اين يادگار پدرش حسين، بينى اش [از كثرت سجده ]مجروح شده و پيشانى و زانوها و كف دست هايش سوراخ گشته است. او خودش را در عبادت ذوب كرده است.
جابر به در خانه امام زين العابدين عليه السلام آمد و اجازه ورود خواست و چون وارد شد، ديد آن حضرت در محرابش مى باشد و عبادت او را فرسوده است. على بن الحسين برخاست و با بزرگوارى حال او را پرسيد و سپس جابر را در كنار خود نشانيد. جابر رو به حضرت كرد و گفت : يا بن رسول اللّه ! مگر نمى دانى كه خداوند بهشت را در حقيقت براى شما و دوستداران شما خلق كرده و دوزخ را براى دشمنان و مخالفان شما آفريده است؟ پس، اين چه رنج و مشقّتى است كه به خودتان مى دهيد؟ على بن الحسين به او فرمود: اى صحابى رسول خدا! مگر نمى دانى كه جدّم رسول خدا صلى الله عليه و آله با آنكه خداوند گناهان گذشته و آينده او را بخشيده بود، از سخت كوشى در عبادت خدا باز نايستاد و ـ پدر و مادرم فدايش باد ـ چندان عبادت كرد كه ساق و كف پاهايش ورم كرد و وقتى به ايشان گفته شد : با آنكه خداوند گناهان گذشته و آينده تو را آمرزيده است، باز اينچنين عبادت مى كنى؟! فرمود : آيا بنده اى سپاسگزار نباشم؟!
جابر كه ديد هيچ حرفى در آن حضرت اثر نمى گذارد، عرض كرد : يا بن رسول اللّه ! به جان خودت رحم كن؛ زيرا شما از خاندانى هستى كه مردم با واسطه قرار دادن آنان به درگاه الهى از خداوند مى خواهند بلا را دفع كند و رنج و محنت ها را برطرف سازد و آسمان را [از خراب شدن بر سر آنها ]نگه دارد. حضرت فرمود : اى جابر! من همچنان به روش پدرانم ادامه خواهم داد و به آنان اقتدا خواهم كرد تا آنكه به ديدارشان بشتابم. در اين هنگام جابر رو به حضّار كرد و گفت : در ميان فرزندان پيامبران كسى مانند على بن الحسين ديده نشده است، مگر يوسف بن يعقوب. به خدا قسم كه فرزندان و ذرّيّه على بن الحسين برتر از فرزندان و ذرّيّه يوسف هستند.

1.الأمالي للطوسي : ۴۰۳ / ۹۰۳ .

2.أنضى الدابّة : هَزَلها و أتعبها، و الثوب : أبلاه (المعجم الوسيط :۲/۹۲۹) .

3.بحار الأنوار : ۴۶ / ۷۸ / ۷۵ .

4.سبع طوال يا هفت سوره بلند و طولانى عبارتند از : بقره، آل عمران، نساء، مائده، انعام، اعراف و توبه ـ م .

  • نام منبع :
    ميزان الحكمه ج 12
    سایر پدیدآورندگان :
    شيخي، حميد رضا
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    هفتم
تعداد بازدید : 165985
صفحه از 608
پرینت  ارسال به