177
ميزان الحكمه ج 12

۲۰۱۰۷.فتح الأبواب عن حَمّادِ بنِ حَبيبِ العَطّار الكوفيّ :خَرَجنا حُجّاجا فرَحَلنا مِن زُبالَةَ لَيلاً ، فاستَقبَلَنا رِيحٌ سَوداءُ مُظلِمَةٌ ، فتَقَطَّعَتِ القافِلَةُ فتهْتُ في تِلكَ الصَّحاري و البَراري فانتَهَيتُ إلى وادٍ قَفرٍ ، فلَمّا أن جَنَّني اللَّيلُ آوَيتُ إلى شَجَرَةٍ عادِيَّةٍ ، فلَمّا أنِ اختَلَطَ الظَّلامُ إذا أنا بشابٍّ قد أقبَلَ ، علَيهِ أطمارٌ بِيضٌ ، تَفوحُ مِنهُ رائحَةُ المِسكِ ، فقُلتُ في نَفسي : هذا وَليٌّ مِن أولياءِ اللّهِ مَتى ما أحَسَّ بحَرَكَتي خَشِيتُ نِفارَهُ و أن أمنَعَهُ عَن كَثيرٍ مِمّا يُريدُ فِعالَهُ ، فأخفَيتُ نَفسي ما استَطَعتُ ، فدَنا إلَى المَوضِعِ فتَهَيّأَ للصَّلاةِ ، ثُمّ وَثَبَ قائما و هُو يقولُ : يا مَن أحارَ ۱ كُلَّ شيءٍ مَلَكوتا ، و قَهَرَ كُلَّ شيءٍ جَبَروتا ، أ[وْ]لِجْ قَلبي فَرَحَ الإقبالِ علَيكَ ، و ألحِقْني بمَيدانِ المُطيعينَ لَكَ .
قالَ : ثُمّ دَخَلَ في الصَّلاةِ ، فلَمّا أن رأيتُهُ قَد هَدَأت أعضاؤهُ و سَكَنَت حَرَكاتُهُ ، قُمتُ إلَى المَوضِعِ الّذي تَهَيّأ مِنهُ للصَّلاةِ فإذا بعَينٍ تَفيضُ بماءٍ أبيَضَ ، فتَهَيّأتُ للصَّلاةِ ثُمّ قُمتُ خَلفَهُ ، فإذا أنا بمِحرابٍ كأنّهُ مُثِّلَ في ذلكَ المَوقِفِ ! فرَأيتُهُ كُلَّما مَرَّ بآيَةٍ فيها ذِكرُ الوَعدِ و الوَعيدِ يُرَدِّدُها بأشجانِ الحَنينِ ، فلَمّا أن تَقَشَّعَ الظَّلامُ وَثَبَ قائما و هُو يقولُ : يا مَن قَصَدَهُ الطّالِبونَ فأصابُوهُ مُرشِدا ، و أمَّهُ الخائفونَ فوَجَدوهُ مُتَفَضِّلاً ، و لَجأ إلَيهِ العابِدونَ فوَجَدوهُ نَوّالاً .
فخِفتُ أن يَفوتَني شَخصُهُ ، و أن يَخفى علَيَّ أثَرُهُ ، فتَعَلَّقتُ بهِ ، فقُلتُ لَهُ : بالّذي أسقَطَ عنكَ مَلالَ التَّعَبِ ، و مَنَحَكَ شِدَّةَ شَوقِ لَذيذِ الرَّعَبِ ۲ ، إلاّ ألحَقْتَني مِنكَ جَناحَ رَحمَةٍ ، و كَنَفَ ۳ رِقَّةٍ ! فإنّي ضالٌّ ، و بِعَيني كُلُّ ما صَنَعتَ ، و باُذُني كُلُّ ما نَطَقتَ ، فقالَ : لَو صَدَقَ تَوَكُّلُكَ ما كُنتَ ضالاًّ ، و لكنِ اتَّبِعْني واقْفُ أثَري ، فلَمّا أن صارَ تَحتَ الشَّجَرَةِ أخَذَ بِيَدي فتُخُيِّلَ إلَيّ أنّ الأرضَ تُمَدُّ مِن تَحتِ قَدَمَيَّ ، فلَمّا انفَجَرَ عَمودُ الصُّبحِ قالَ لي : أبشِرْ فهذهِ مَكّةُ . قالَ : فسَمِعتُ الصَّيحَةَ و رَأيتُ المَحَجَّةَ ، فقُلتُ : بالّذي تَرجوهُ يَومَ الآزِفَةِ و يَومَ الفاقَةِ ، مَن أنتَ ؟ فقالَ لي : أمّا إذا أقسَمتَ علَيَّ فأنا عليُّ بنُ الحسينِ بنِ عليِّ بنِ أبي طالبٍ، صلَواتُ اللّهِ علَيهِم . ۴

۲۰۱۰۷.فتح الأبوابـ به نقل از حمّاد بن حبيب عطّار كوفى ـ: ما به قصد حج بيرون رفتيم و شبانه از زُباله ۵ كوچ كرديم. در راه باد سياه و تاريكى وزيدن گرفت كه بر اثر آن كاروان از هم پاشيد و من در آن صحراها و بيابان ها سرگردان شدم و رفتم تا به وادى اى خشك و بى آب و علف رسيدم. چون شب فرا رسيد به درختى كهنسال پناه بردم. همين كه تاريكى همه جا را فرا گرفت، ناگاه جوانى را ديدم كه مى آيد. جامه هاى سفيدى بر تن داشت و بوى مشك از او در فضا پراكنده مى شد. با خودم گفتم : اين جوان از اولياء اللّه است. اگر حس كند من اين جا هستم ممكن است برمد و باعث شوم كه از انجام بسيارى از كارهايش كه مى خواهد انجام دهد منصرف شود. لذا تا جايى كه توانستم خودم را پنهان كردم. او نزديك شد و خود را براى نماز آماده كرد و آنگاه از جا برجست و ايستاد و چنين گفت : اى آنكه ملكوتش همه را به حيرت افكنده و جبروتش هر چيزى را مقهور خود كرده است! شادمانى و لذّت روى كردن به خود را در دلم وارد كن و مرا به ميدان فرمانبردارانت در آر.
او سپس به نماز ايستاد و وقتى ديدم اعضاى بدن و حركاتش كاملاً آرام گرفت، به طرف محلّى كه در آن جا براى نماز آماده شد، رفتم، ناگاه چشمم به چشمه اى افتاد كه از آن آبى سفيد مى جوشيد. من هم خودم را براى نماز آماده كردم و سپس پشت سر او ايستادم. يكدفعه محرابى ديدم كه گويى در آن جا براى او ساخته شده بود! ديدم به هر آيه اى كه در آن وعده و وعيد داده شده است، مى گذرد آن را با ناله هاى سوزناك تكرار مى كند. چون تاريكى شب برطرف شد، برپا خاست و گفت : اى كسى كه جويندگان قصد او مى كنند و با راهنمايى او بدو مى رسند و بيمناكان به درگاهش روى مى آورند و از فضل و بخشش او بهره مند مى شوند و عابدان به او پناه مى برند و پر داد و دهشش مى يابند.
من ترسيدم كه او را از دست بدهم و نشانش را گم كنم. لذا به او چسبيدم و گفتم : تو را به آن كسى كه رنج خستگى را از تو زدود و چنين شوق و اشتياقى به تو بخشيد، سوگندت مى دهم كه مرا در زير بال رحمت و سايه مهر خود در آورى؛ زيرا كه من گم شده ام و من ديدم كه چه كردى و شنيدم كه چه گفتى. او گفت : اگر براستى توكّل داشتى هيچ گاه گم نمى شدى. حالا پى من را بگير و دنبالم بيا. وقتى زير آن درخت رسيد دستم را گرفت. به نظرم رسيد كه زمين زير پايم حركت مى كند. سپيده صبح كه سرزد، به من گفت : بشارت باد تو را. اين مكّه است. حمّاد مى گويد : من هياهو را شنيدم و جاده را ديدم. به او گفتم : تو را به آن كسى كه در رستاخيز و روز تهيدستى اميدت به اوست، سوگندت مى دهم كه بگو كيستى؟ گفت : حال كه سوگندم دادى، من على بن الحسين بن على بن ابى طالب هستم ، صلوات اللّه عليهم .

1.في المناقب لابن شهرآشوب : ۴ / ۱۴۲ «حازَ» .

2.في المناقب لابن شهرآشوب : «الرّهب» .

3.الكَنَف : الجانب و الناحية ، و كنف اللّه : كَلاءته و حِرزه و حفظه . (لسان العرب : ۹ / ۳۰۸).

4.فتح الأبواب : ۲۴۶.

5.زباله : نام جايى است در راه مكّه (مجمع البحرين).


ميزان الحكمه ج 12
176

۲۰۱۰۵.عنه عليه السلام :يا إلهي، لَو بَكَيتُ إلَيكَ حتّى تَسقُطَ أشفارُ عَينَيَّ ، و انتَحَبتُ حتّى يَنقَطِعَ صَوتي ، و قُمتُ لكَ حتّى تَتنَشِرَ قَدَماي ، و رَكَعتُ لكَ حتّى يَنخَلِعَ صُلبي ، و سَجَدتُ لَكَ حتّى تَتَفَقَّأَ حَدَقَتاي ، و أكَلتُ تُرابَ الأرضِ طُولَ عُمري ، و شَرِبتُ ماءَ الرَّمادِ آخِرَ دَهري ، و ذَكَرتُكَ في خِلالِ ذلكَ حتّى يَكِلَّ لِساني ، ثُمّ لَم أرفَعْ طَرفي إلى آفاقِ السَّماءِ استِحياءً مِنكَ ، ما استَوجَبتُ بذلكَ مَحوَ سَيِّئةٍ واحِدَةٍ مِن سَيِّئاتي ، و إن كُنتَ تَغفِرُ لي حِينَ أستَوجِبُ مَغفِرَتَكَ ، و تَعفو عَنّي حِينَ أستَحِقُّ عَفوَكَ ، فإنّ ذلكَ غَيرُ واجِبٍ لي باستِحقاقٍ . ۱

۲۰۱۰۶.عنه عليه السلام :يا راحِمَ رَنَّةِ العَليلِ ، و يا عالِمَ ما تَحتَ خَفِيِّ الأنينِ ، اجعَلْني مِن السّالِمين في حِصنِكَ الّذي لا تَرومُهُ الأعداءُ . ۲

۲۰۱۰۵.امام زين العابدين عليه السلام :معبودا! اگر به درگاه تو چندان بگريم كه پلك هاى دو چشم من بيفتد و چندان زار زنم كه صدايم بريده شود و چندان در برابر تو بايستم كه پاهايم ورم كند و چندان برايت ركوع كنم كه استخوان پشتم از هم بگسلد و چندان برايت سجده كنم كه تخم چشمانم از كاسه برون افتد و در همه عمرم خاك زمين را بخورم و تا پايان زندگانيم آب تيره بنوشم و در اين ميان چندان به ياد تو گويا باشم كه زبانم از كار بيفتد و آنگاه از شرم تو گوشه چشمم را به اطراف آسمان نيندازم، با اين همه سزاوار آن نباشم كه گناهى از گناهان من پاك شود. و اگر مستوجب آمرزش تو شوم و تو مرا بيامرزى و مستحق بخشش تو شوم و تو مرا ببخشايى، اين آمرزش و بخشايش از روى استحقاق من لازم نگشته است.

۲۰۱۰۶.امام زين العابدين عليه السلام :اى آنكه به ناله دردمند رحم مى كنى و اى آنكه به آنچه در دل نالان نهفته است دانايى! مرا از كسانى قرار ده كه در حصار تو سالم به سر مى برند و دشمنان را به آن حصار دَسترسى نيست.

1.الصحيفة السجّاديّة : الدعاء ۱۶ .

2.بحار الأنوار : ۹۴ / ۱۲۱ / ۱۹.

  • نام منبع :
    ميزان الحكمه ج 12
    سایر پدیدآورندگان :
    شيخي، حميد رضا
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    هفتم
تعداد بازدید : 188804
صفحه از 608
پرینت  ارسال به