۱۹۸۴۱.الطبقات الكبرى عن عبد الحَميدِ بن جعفرٍ عن أبيهِ :كانَ الزّبيرُ ابنُ باطا ـ و كانَ أعلَمَ اليَهودِ ـ يقولُ : إنّي وَجَدتُ سِفرا كانَ أبي يَختِمُهُ علَيَّ ، فيه ذِكرُ أحمَدَ نَبيٍّ يَخرُجُ بأرضِ القُرظِ صِفَتُهُ كذا و كذا ، فتَحدَّثَ بهِ الزّبيرُ بعدَ أبيهِ و النُّبيُّ صلى الله عليه و آله لَم يُبعَث ، فما هُو إلاّ أن سَمِعَ بالنَّبيِّ صلى الله عليه و آله قد خَرَجَ بمَكّةَ حتّى عَمَدَ إلى ذلكَ السِّفرِ فمَحاهُ و كَتَمَ شأنَ النّبيِّ صلى الله عليه و آله و قالَ : لَيسَ بهِ! ۱
۱۹۸۴۲.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :ـ في حديث ـإلى أن بَعَثَ اللّهُ سُبحانَهُ محمّدا رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله ......... مَأخُوذا علَى النَّبيِّينَ مِيثاقُهُ ، مَشهورَة سِماتُهُ . ۲
۱۹۸۴۱.الطبقات الكبرىـ به نقل از عبد الحميد بن جعفر ـ: زبير بن باطا، كه عالمترين فرد يهود بود، مى گفت : من به كتابى دسترسى پيدا كردم كه پدرم آن را از من پنهان نگه مى داشت. در آن كتاب از پيامبرى به نام «احمد» ياد شده بود كه در سرزمين قرظ [بنى قريظه ]ظهور مى كند و خصوصيّاتش چنين و چنان است. زبير بعد از مرگ پدرش و زمانى كه پيامبر صلى الله عليه و آله هنوز مبعوث نشده بود، اين مطلب را بارها بازگو مى كرد. امّا همين كه شنيد پيامبر صلى الله عليه و آله در مكّه ظهور كرده است، مطالب آن كتاب را پاك كرد و موضوعِ پيامبر را كتمان نمود و گفت : اين شخص آن پيامبر نيست.
۱۹۸۴۲.امام على عليه السلامـ در حديثى ـ: ......... تا آنكه خداوند سبحان محمّد رسول اللّه صلى الله عليه و آله را برانگيخت ......... در حالى كه از پيامبران [گذشته ]براى [بشارت دادن به آمدن] او پيمان گرفته شده بود و نشانه هايش شهرت داشت.