443
ميزان الحكمه ج 12

۲۰۸۳۵.رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا يُورَدَنَّ ذو عاهَةٍ على مُصِحٍّ . ۱

۲۰۸۳۶.عنه صلى الله عليه و آله :لا تُصِرُّوا الإبلَ و الغَنَمَ ، مَنِ اشتَرى مُصَرّاةً فهُو بآخِرِ النَّظَرَينِ ؛ إن شاءَ رَدَّها و رَدَّ مَعَها صاعا مِن تَمرٍ . ۲

۲۰۸۳۷.عنه صلى الله عليه و آله :لا خِلابَةَ . ۳

۲۰۸۳۸.معاني الأخبار :نَهى صلى الله عليه و آله عنِ الإرفاءِ . و هِي كَثرَةُ التَّدَهُّنِ . ۴

۲۰۸۳۹.رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إيّاكُم و القُعودَ بالصُّعُداتِ ، إلاّ مَن أدّى حَقَّها . ۵

۲۰۸۳۵.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ كس نبايد حيوان آفت زده خود را به ميان حيوانات سالم شخص ديگر وارد كند. ۶

۲۰۸۳۶.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شير را در پستان شتر و گوسفند جمع نكنيد. هر كه حيوانى را كه شير در پستان آن جمع شده است بخرد تصميم نهايى با اوست. اگر خواست مى تواند آن را به همراه يك صاع خرما [به فروشنده ]پس دهد . ۷

۲۰۸۳۷.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خِلابه نباشد . ۸

۲۰۸۳۸.معانى الأخبار :پيامبر صلى الله عليه و آله از تدهين كردن زياد نهى فرمود.

۲۰۸۳۹.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از نشستن در گذرگاه ها بپرهيزيد مگر كسى كه حقّ آنها را به جا آورد. ۹

1.يَعني الرّجُلَ يُصيبُ إبِلَهُ الجَرَبُ أوِ الدّاءُ .

2.المُصَرّاةُ يَعني النّاقَةَ أو البَقَرَةَ أو الشّاةَ قد صُرِّيَ اللَّبَنُ في ضَرعِها ؛ يَعني حُبِسَ فيهِ و جُمِعَ و لَم يُحلَبْ أيّاما ، و أصلُ التَّصرِيَةِ حَبسُ الماءِ و جَمعُهُ ، يقالُ : مِنهُ صَرَيتُ الماءَ و صَرَّيتُهُ ، و يُقالُ : «ماءٌ صَرى» مَقصُورا ، و يُقالُ : مِنهُ سُمِّيَتِ المُصَرّاةُ كأنّها مِياهٌ اجتَمَعَت ، و في حَديثٍ آخَرَ : «مَنِ اشتَرى مُحَفَّلَةً فرَدَّها فلْيَرُدَّ مَعَها صاعا» . و إنّما سُمِّيَت مُحَفَّلَةً لأنَّ اللَّبنَ حَفِلَ في ضَرعِها و اجتَمَعَ ، و كلُّ شيءٍ كثَّرتَهُ فَقد حَفَّلتَهُ ، و مِنهُ قِيلَ : قد أحفَلَ القَومُ إذا اجتَمَعوا و كَثُروا ، و لهذا سُمِّيَ مَحفِلَ القَومِ ، و جَمعُ المَحفِلِ مَحافِلُ . معاني الأخبار : ۲۸۲.

3.يَعني الخداعةَ ، يُقالُ : خَلَبتُهُ أخلِبُهُ خِلابَةً إذا خَدَعتُهُ . معاني الأخبار : ۲۸۲.

4.معاني الأخبار : ۲۸۳.

5.الصُّعُداتُ الطُّرقُ ، و هُو مأخوذٌ مِن الصَّعيدِ ، و الصَّعيدُ التُّرابُ ، و جَمعُ الصَّعيدِ الصُّعُدُ ، ثُمّ الصُّعُداتُ جَمعُ الجَمعِ ، كما يقالُ : طَريقٌ و طُرُقٌ ثُمّ طُرُقاتٌ ، قالَ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ «فتَيَمَّمُوا صَعيدا طَيِّبا» (النساء : ۴۳) ، (المائدة : ۶) فالتَّيَمُّمُ التَّعَمُّدُ للشّيءِ يقالُ مِنهُ : أمَمتُ (في المصدر «أمت» و الصحيح ما أثبتناه كما في بحار الأنوار : ۷۵/۴۶۶) فُلانا (فأنا) أؤمُّهُ أمّا و تَأمَّمتُهُ و تَيَمَّمتُهُ كُلُّهُ تَعَمَّدتُهُ و قَصَدتُ لَهُ ، و قد رُويَ عَنِ الصّادقِ عليه السلام أنّهُ قالَ : الصَّعيدُ المَوضِعُ المُرتَفِعُ ، و الطَّيِّبُ (المَوضِعُ) الّذي يَنحَدِرُ عَنهُ الماءُ .معاني الأخبار : ۲۸۳.

6.يعنى كسى كه شترهايش گَر، يا بيمار هستند نبايد آنها را به ميان شترها و چارپايان سالم شخص ديگر وارد كند .

7.مصرّاه به معناى ماده شتر يا ماده گاو و يا ميشى است كه چند روز آن را ندوشند تا شير در پستانش جمع شود. «تصريه» در اصل به معناى گرفتن جلو آب و جمع كردن آن در يك جاست. در حديثى ديگر آمده است : «هر كس حيوان محفّله اى را بخرد و بعد آن را پس دهد بايد همراه آن يك صاع [خرما] نيز بدهد». حيوان را از آن رو محفّله گفته اند كه شير در پستان آن جمع مى شود، «اَحْفَلَ القوم» يعنى مردم جمع شدند و تعدادشان زياد شد. «محفل القوم» يعنى محل اجتماع و گرد آمدن مردم. جمع محفل، «محافل» است.

8.يعنى فريب و خدعه. گفته مى شود : خلبتُه، اَخلبُه، خلابة، هنگامى كه او را [با سخن ]فريفته باشى .

9.«صُعُدات» يعنى «راهها» و برگرفته از واژه «صعيد» به معناى خاك است . و «صُعُد» جمع «صعيد» و «صُعُدات» جمع الجمع آن است ، چنانكه گفته مى شود «طريق»، «طُرق» و همچنين «طُرقات» . خداوند متعال مى فرمايد : «پس بر خاك پاك تيمم كنيد»، بنا بر اين تيمم يعنى آهنگ چيزى نمودن. و از همين باب گفته شده است: أممتُ فلانا، [فأنا] أؤمُّهُ أمّا و تأمَّمتُهُ و تَيمّمتُه» همه اينها به معناى اينست كه قصد و آهنگ او كرده ام . و از امام صادق عليه السلام گزارش شده كه فرمود: «صعيد، جاى بلند است و طيّب، جايى است كه آب از آنجا سرازير مى شود» .


ميزان الحكمه ج 12
442

۲۰۸۳۴.معاني الأخبار :نَهى صلى الله عليه و آله عَن ذَبائحِ الجِنِّ . ۱

۲۰۸۳۳.معانى الأخبار :پيامبر صلى الله عليه و آله از دو نوع لباس پوشيدن نهى فرمود : يكى «اشتمال صمّاء» و ديگرى اينكه مرد خودش را در يك جامه طورى بپيچد كه ميان عورتش و آسمان مانعى نباشد. ۲

۲۰۸۳۴.معانى الأخبار :پيامبر صلى الله عليه و آله از قربانى هاى جنّ نهى فرمود. ۳

1.و ذَبائحُ الجِنِّ أن يَشتَريَ الدّارَ أو يَستَخرِجَ العَينَ أو ما أشبَهَ ذلكَ فيَذبَحَ لَهُ ذَبيحَةً لِلطِّيَرَةِ . قالَ أبو عُبَيدٍ : معناهُ أ نّهُم كانوا يَتَطيَّرونَ إلى هذا الفِعلِ مَخافَةَ إن لَم يَذبَحوا أو يُطعِموا أن يُصيبَهُم فيها شَيءٌ مِن الجِنِّ ، فأبطَلَ النّبيُّ صلى الله عليه و آله هذا و نَهى عَنهُ . معاني الأخبار : ۲۸۲.

2.در متن حديث «يحتبى» آمده كه مصدرش احتباء است و به معناى نوعى از نشستن است به اين نحو كه فرد روى سرين خود بنشيند و هر دو ساق پاى خود را به سينه بچسباند و با دستار آنها را به پشت خود ببندد و يا با حلقه زدن دست هاى خود به دور ساق پاهايش آنها را نگه دارد. زانو در بغل گرفتن، چمباتمه زدن ـ م . اصمعى مى گويد : اشتمال صمّاء نزد عرب به اين نحو است كه جامه را بر خود بپيچد و تمام بدن خود را با آن بپوشاند و گوشه اى از آن را بالا نزند كه دستش از آن قسمت خارج شود، اما فقها مى گويند : اشتمال صمّاء به اين معناست كه تمام بدنش را در يك جامه بپيچد و جز همان پيراهن پوشش ديگرى نداشته باشد. سپس يكى از گوشه هاى آن را بالا زند و روى شانه اش بيندازد، به طورى كه از همان قسمت عورتش نمايان شود. امام صادق۷ مى فرمايد : «التحاف صمّاء» آن است كه مرد رداى خود را زير بغلش قرار دهد و سپس دو گوشه آن را روى يك شانه اش بيندازد و اين تأويل درست اين اصطلاح است، نه معناى ديگر.

3.قربانى هاى جنّ اين است كه كسى خانه اى بخرد يا قنات و چشمه اى حفر كند و يا كارهايى از اين قبيل انجام دهد و براى دفع شومى قربانى كند. ابو عبيد مى گويد : معنايش اين است كه آنها براى دفع شومى اين كار را مى كردند ؛ چون مى ترسيدند كه اگر قربانى نكنند يا اطعام ننمايند، جنّ به كار آنها آسيب برساند. پيامبر صلى الله عليه و آله اين كار را نادرست خواند و از آن نهى فرمود.

  • نام منبع :
    ميزان الحكمه ج 12
    سایر پدیدآورندگان :
    شيخي، حميد رضا
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    هفتم
تعداد بازدید : 185135
صفحه از 608
پرینت  ارسال به