۲۱۰۷۵.بحار الأنوار عن عبدِ اللّهِ بنِ بُرَيدَةَ ، عن أبيهِ :إنَّ النَّبيَّ صلى الله عليه و آله كانَ لا يَتَطَيَّرُ ، و كانَ يَتفَأّلُ ، و كانَت قُرَيشٌ جَعَلَت مِائةً مِن الإبِلِ فيمَن يأخُذُ نَبيَّ اللّهِ صلى الله عليه و آله فيَرُدُّهُ علَيهِم حِينَ تَوَجَّهَ إلَى المَدينَةِ ، فرَكِبَ بُرَيدَةُ في سَبعينَ راكِبا مِن أهلِ بَيتِهِ مِن بَني سَهمٍ، فتَلَقّى نَبيَّ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فقالَ نَبيُّ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَن أنتَ ؟ قالَ : أنا بُرَيدَةُ ، فالتَفَتَ إلى أبي بَكرٍ فقالَ : يا أبا بَكرٍ، بَرُدَ أمرُنا و صَلُحَ ، ثُمّ قالَ : و مِمَّن أنتَ ؟ قالَ : مِن أسلَمَ ، قالَ صلى الله عليه و آله : سَلِمنا . قالَ : مِمَّن ؟ قالَ : مِن بَني سَهمٍ ، قال : خَرَجَ سَهمُكَ ، فقالَ بُرَيدَةُ للنَّبيِّ صلى الله عليه و آله : مَن أنتَ ؟ فقالَ : أنا محمّدُ بنُ عبدِ اللّه رسولُ اللّهِ ، فقالَ بُرَيدَةُ : أشهَدُ أن لا إلهَ إلاّ اللّهُ ، و أشهَدُ أنَّ محمّدا عَبدُهُ و رَسولُهُ ، فأسلَمَ بُرَيدَةُ و أسلَمَ مَن كانَ مَعهُ جَميعا ، فلَمّا أصبَحَ قالَ بُرَيدَةُ للنَّبيِّ صلى الله عليه و آله : لا تَدخُلِ المَدينَةَ إلاّ و مَعكَ لِواءٌ ، فحَلَّ عِمامَتَهُ ثُمّ شَدَّها في رُمحٍ ، ثُمّ مَشى بَينَ يَدَيهِ فقالَ : يا نَبيَّ اللّهِ، تَنزِلُ علَيَّ ؟ فقالَ لَهُ النَّبيُّ صلى الله عليه و آله : إنّ ناقَتي هذهِ مَأمورَةٌ ، قالَ بُرَيدَةُ : الحَمدُ للّهِ أسلَمَت بَنو سَهمٍ طائعينَ غَيرَ مُكرَهينَ ۱۲
۲۱۰۷۵.بحار الأنوار :عبد اللّه بن بُرَيده از پدرش نقل مى كند كه : پيامبر صلى الله عليه و آله فال بد نمى زد، امّا فال خوب مى زد. زمانى كه پيامبر رهسپار مدينه شد، قريش براى كسى كه پيامبر صلى الله عليه و آله را دستگير كند و تحويل آنان دهد يكصد شتر جايزه تعيين كردند. [پدرم ]بُرَيده [بن حصيب اسلمى] با هفتاد سوار از خاندان خود از بنى سهم، به راه افتاد و پيامبر صلى الله عليه و آله را پيدا كرد. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به او فرمود: تو كيستى؟ گفت: من بُرَيده هستم. پيامبر رو به ابو بكر كرد و فرمود: اى ابو بكر! كار ما آسان و رو به راه شد. سپس فرمود: از كدام طايفه اى؟ [پدرم] گفت: از اسلم. پيامبر فرمود: به سلامت رستيم. فرمود: از كدام قبيله اى؟ گفت: از بنى سهم. فرمود: تير (قرعه) تو بيرون آمد. بُرَيده به پيامبر صلى الله عليه و آله گفت: تو كيستى؟ فرمود: من محمّد بن عبد اللّه ، رسول خدا هستم. بريده گفت: گواهى مى دهم كه معبودى جز خدا نيست و گواهى مى دهم كه تو بنده و فرستاده او هستى. بريده و تمام همراهانش مسلمان شدند. صبح كه شد بريده به پيامبر صلى الله عليه و آله عرض كرد: به مدينه جز با در دست داشتن پرچم وارد نشويد. سپس دستار خود را باز كرد و آن را روى نيزه اى بست و پيشاپيش پيامبر به راه افتاد و عرض كرد: اى پيامبر خدا! آيا بر من وارد مى شويد؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اين ناقه من مأمور است. بريده گفت: ستايش خدا را كه بنى سهم با رغبت و بدون اكراه مسلمان شدند. ۳
1.قال في الفائق : بَرُد أمرنا ، أي سَهُل ، من العيش البارد ؛ و هو الناعم السهل ، و قيل : ثبت ، من برد لي عليه حقّ . خرج سهمك : أي ظفرت ، و أصله أن يجيلوا السهام على شيء ، فمن خرج سهمه حازه (كما في هامش المصدر).
2.بحار الأنوار : ۱۹ / ۴۰ / ۶.
3.در كتاب الفائق مى گويد: بَرَدَ اَمْرُنا يعنى كار ما آسان شد. مأخوذ از «العيش البارد» است به معناى زندگى خوش و خرّم. بعضى گفته اند: به معناى محكم و ثابت شدن است، و «برد لى عليه حق» يعنى براى من بر گردن او حقّى ثابت شد. «خرج سهمك» يعنى پيروز و موفق شدى. در جاهليت وقتى مى خواستند درباره چيزى قرعه زنند، اسامى اشخاص را روى تيرها مى نوشتند و آنها را به هم مى زدند و از بين تيرها يكى را بيرون مى آوردند و تير به نام هر كس در مى آمد آن چيز از آن او مى شد.