63
ميزان الحكمه ج 12

۱۹۹۳۱.الطبقات الكبرى :إنّ رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله لمّا رَجَعَ مِن الحُدَيبيَةِ في ذي الحِجّةِ سَنَةَ سِتٍّ أرسَلَ الرُّسُلَ إلَى المُلوكِ يَدعُوهُم إلَى الإسلامِ و كَتَبَ إلَيهِم كُتُبا ، فقيلَ : يا رسولَ اللّهِ ، إنّ المُلوكَ لا يَقرؤونَ كِتابا إلاّ مَختوما ، فاتَّخَذَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَومئذٍ خاتَما مِن فِضَّةٍ فِصُّهُ مِنهُ ، نَقشُهُ ثلاثَةُ أسطُرٍ : محمّدٌ رسولُ اللّهِ ، و خَتَمَ بهِ الكُتُبَ ، فخَرَجَ سِتّةُ نَفَرٍ مِنهُم في يَومٍ واحِدٍ ، و ذلكَ في المُحرَّمِ سَنَةَ سَبعٍ ، و أصبَحَ كلُّ رجُلٍ مِنهُم يَتَكلَّمُ بلِسانِ القَومِ الّذينَ بَعَثَهُ إلَيهِم ، فكانَ أوّلَ رَسولٍ بَعَثَهُ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَمرُو بنُ اُميَّةَ الضَّمْريُّ إلَى النَّجاشِيِّ ، و كَتَبَ إلَيهِ كِتابَينِ يَدعوهُ في أحَدِهِما إلَى الإسلامِ و يَتلو علَيهِ القرآنَ ، فأخَذَ كِتابَ رَسول اللّهِ صلى الله عليه و آله فوَضَعَهُ على عَينَيهِ ، و نَزَلَ مِن سَريرِهِ فجَلَسَ علَى الأرضِ تَواضُعا ، ثُمّ أسلَمَ و شَهِدَ شَهادَةَ الحَقِّ و قالَ : لو كنتُ أستَطيعُ أن آتِيَهُ لَأتَيتُهُ ، و كَتَبَ إلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله بإجابَتِهِ و تَصديقِهِ و إسلامِهِ ـ على يدَي جعفرِ بنِ أبي طالبٍ ـ للّهِ ربِّ العالَمينَ . و في الكِتابِ الآخَرِ يأمرُهُ أن يُزوِّجَهُ اُمَّ حَبيبَةَ بِنتَ أبي سُفيانَ بنِ حَربٍ ، و كانَت قَد هاجَرَت إلى أرضِ الحَبشَةِ مَع زوجِها عُبَيدِ اللّهِ بنِ جَحشِ الأسَديِّ فتَنَصَّرَ هناكَ و ماتَ . و أمَرَهُ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله في الكِتابِ أن يَبعَثَ إليهِ بمَن قِبَلَهُ مِن أصحابِهِ و يَحمِلَهُم، ففَعَلَ، فزَوَّجَهُ اُمَ حَبيبَةَ بِنتَ أبي سُفيانَ و أصدَقَ عنهُ أربعَمِائةِ دِينارٍ ، و أمَرَ بجِهازِ المُسلمينَ و ما يُصلِحُهُم ، و حَمَلَهُم في سَفينَتَينِ مَع عَمرِو بنِ اُميّةَ الضَّمريِّ ، و دَعا بِحُقٍّ مِن عاجٍ فجَعَلَ فيهِ كِتابَي رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، و قالَ : لَن تَزالَ الحَبشَةُ بخَيرٍ ما كانَ هذانِ الكِتابانِ بَينَ أظهُرِها . ۱

۱۹۹۳۱.الطبقات الكبرى :هنگامى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله در ذى حجّه سال ششم، از صلح حديبيه برگشت، سفيرانى نزد پادشاهان فرستاد و براى ايشان نامه نوشت و به اسلام دعوتشان كرد. به آن حضرت عرض شد : اى رسول خدا! پادشاهان نامه بدون مُهر را نمى خوانند. پس، رسول خدا صلى الله عليه و آله همان روز يك انگشتر نقره اى نگين سرْ خود تهيه كرد كه نقش آن سه كلمه «محمّد رسول اللّه » بود و نامه ها را با آن مُهر زد. و شش سفير در يك روز [از مدينه] بيرون رفتند و اين در ماه محرم سال هفتم بود. هر يك از آن فرستادگان به زبان همان مردمى سخن مى گفتند كه رسول خدا او را به سوى ايشان فرستاد.
نخستين سفيرى كه رسول خدا9 اعزام كرد عمرو بن اميه ضمرى بود كه او را با دو نامه نزد نجاشى روانه كرد. در يكى از آن دو نامه نجاشى را به اسلام دعوت كرده و برايش آياتى از قرآن نوشته بود. نجاشى نامه رسول خدا صلى الله عليه و آله را گرفت و بر ديدگان خود نهاد و براى ابراز تواضع از تخت فرود آمد و روى زمين نشست و اسلام آورد و شهادتين بر زبان راند و گفت : اگر مى توانستم به حضورش بيايم حتما مى آمدم و آنگاه نامه اى حاكى از اجابت حق و تصديق و اسلام آوردن خود به دست جعفر بن ابى طالب و سر فرود آوردن در برابر خداوند پروردگار جهانيان، به رسول خدا صلى الله عليه و آله نوشت.
در نامه دوم، رسول خدا صلى الله عليه و آله به نجاشى فرموده بود تا اُمّ حبيبه، دختر ابو سفيان بن حرب، را به عقد آن حضرت در آورد. اُمّ حبيبه همراه شوهر خود، عبيد اللّه بن جَحش اسدى به حبشه مهاجرت كرده بود و عبيد اللّه در حبشه مسيحى شد و همان جا در گذشت. رسول خدا صلى الله عليه و آله همچنين در نامه به نجاشى فرموده بود تا وسيله بازگشت اصحابش را كه در حبشه بودند فراهم سازد و آنان را روانه كند. نجاشى طبق دستور، اُمّ حبيبه دختر ابو سفيان را به عقد ازدواج رسول خدا در آورد و چهار صد دينار مهريه برايش تعيين كرد و وسايل بازگشت ياران پيامبر را نيز مهيّا نمود و آنان را به وسيله دو كشتى همراه عمرو بن اميّه ضمرى روانه كرد.
آنگاه جعبه اى از عاج خواست و هر دو نامه رسول خدا صلى الله عليه و آله را در آن نهاد و گفت : تا زمانى كه اين دو نامه در حبشه باشد، اين كشور همواره در خير و بركت خواهد بود.

1.الطبقات الكبرى : ۱ / ۲۵۸.


ميزان الحكمه ج 12
62

۱۹۹۳۰.عنه صلى الله عليه و آلهـ فيما كَتَبهُ لِجمّاعٍ كانُوا في جَبلِ تِهامَةَ قد غَصَبوا المارَّةَ مِن كِنانَةَ و مُزَينَةَ و الحكَمِ و القارَةِ و مَنِ اتَّبَعَهُم مِن العَبيدِ ، فَلما ظَهَرَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله وَفَدَ مِنهُم وَفدٌ علَى النَّبيِّ صلى الله عليه و آله ، فكَتَبَ لَهُم رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ـ: بسمِ اللّهِ الرّحمنِ الرّحيمِ ، هذا كِتابٌ مِن محمّدٍ النَّبيِّ رَسولِ اللّهِ لعِبادِ اللّهِ العُتَقاءِ ، إنّهُم إن آمَنوا و أقامُوا الصَّلاةَ و آتَوا الزَّكاةَ فعَبدُهُم حُرٌّ و مَولاهُم محمّدٌ ، و مَن كانَ مِنهُم مِن قَبيلَةٍ لَم يُرَدَّ إلَيها ، و ما كانَ فيهِم مِن دَمٍ أصابُوهُ أو مالٍ أخَذوهُ فهُو لَهُم ، و ما كانَ لَهُم مِن دَينٍ في النّاسِ رُدَّ إلَيهِم و لا ظُلمَ علَيهِم و لا عُدوانَ ، و إنّ لَهُم على ذلكَ ذِمَّةَ اللّهِ و ذِمَّةَ محمّدٍ ، و السّلامُ علَيكُم . ۱

۱۹۹۳۰.پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهـ در نامه اى به گروهى [راهزن ]كه در كوه تهامه جمع شده و كاروانيان كنانه و مزينه و حَكَم و قاره و شمارى از بردگان آنان را تاراج كرده بودند و پس از پيروزى رسول خدا صلى الله عليه و آله نمايندگانى به حضور آن حضرت فرستاده بودند ـنوشت : بسم اللّه الرحمن الرحيم. اين نامه اى است از محمّد نبىّ فرستاده خدا به بندگان آزاده شده خداوند كه اگر ايمان بياورند و نماز بگزارند و زكات بپردازند بردگان ايشان همگى آزادند و مولاى ايشان محمّد است. و هر كس از ايشان كه از قبيله اى است به آن قبيله برگردانده نمى شود و اگر خونى به گردن دارند يا مالى گرفته اند، از خود ايشان است (بخشيده مى شوند) و اگر طلبى از مردم دارند، بايد به ايشان برگردانده شود و هيچ ستم و ظلمى به ايشان نخواهد شد و در پناه خدا و در پناه محمّد هستند. و السلام عليكم.

1.الطبقات الكبرى : ۱ / ۲۷۸.

  • نام منبع :
    ميزان الحكمه ج 12
    سایر پدیدآورندگان :
    شيخي، حميد رضا
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    هفتم
تعداد بازدید : 187736
صفحه از 608
پرینت  ارسال به