107
ميزان الحكمه ج 12

۲۰۰۱۹.مكارم الأخلاق عن ابنِ مسعودٍ :أتَى النَّبيَّ صلى الله عليه و آله رجُلٌ يُكَلِّمُهُ فأرعَدَ ، فقالَ : هَوِّنْ علَيكَ فلَستُ بمَلِكٍ ! ۱

۲۰۰۲۰.سنن ابن ماجة عن ابنِ مسعودٍ :أتى النَّبيَّ صلى الله عليه و آله رجُلٌ فكَلَّمَهُ، فجَعَلَ تَرعُدُ فَرائصُهُ ، فقالَ لَهُ : هَوِّن علَيكَ فإنّي لَستُ بمَلِكٍ ، إنّما أنا ابنُ امرأةٍ تأكُلُ القَديدَ . ۲

3783

مُتَوَكِّلٌ

۲۰۰۲۱.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :نَزَلَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله في غَزوَةِ ذاتِ الرِّقاعِ تَحتَ شَجَرَةٍ على شَفيرِ وادٍ ، فأقبَلَ سَيلٌ فحالَ بَينَهُ و بَينَ أصحابِهِ فرآهُ رجُلٌ مِن المُشرِكينَ و المُسلِمونَ قِيامٌ على شَفيرِ الوادي يَنتَظِرونَ مَتى يَنقَطِعُ السَّيلُ ، فقالَ رجُلٌ مِن المُشرِكينَ لقَومِهِ : أنا أقتُلُ محمّدا ، فجاءَ و شَدَّ على رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله بالسَّيفِ ، ثُمّ قالَ : مَن يُنْجِيكَ مِنّي يا محمّدُ ؟! فقالَ : رَبِّي و رَبُّكَ ، فنَسَفَه جَبرئيلُ عليه السلام عن فَرَسِهِ فسَقَطَ على ظَهرِهِ ، فقامَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله و أخذَ السَّيفَ و جَلَسَ على صَدرِهِ و قالَ : مَن يُنْجِيكَ مِنّي يا غورثُ ؟! فقالَ : جُودُكَ و كَرمُكَ يا محمّدُ ، فتَرَكَهُ فقامَ و هُو يقولُ : و اللّهِ، لَأنتَ خَيرٌ مِنّي و أكرَمُ . ۳

۲۰۰۱۹.مكارم الأخلاقـ به نقل از ابن مسعود ـ: مردى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و با ترس و لرز شروع به صحبت با آن حضرت كرد. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : آرام باش، من كه پادشاه نيستم!

۲۰۰۲۰.سنن ابن ماجةـ به نقل از ابن مسعود ـ: مردى خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و در حالى كه بدنش مى لرزيد، با آن حضرت به صحبت پرداخت. پيامبر فرمود : آرام باش، من كه پادشاه نيستم. من فرزند زنى هستم كه گوشت خشكيده نمك سود مى خورد.

3783

توكّل كننده

۲۰۰۲۱.امام صادق عليه السلام :در جنگ ذات الرقاع، رسول خدا صلى الله عليه و آله در كنار درّه اى زير درختى توقف كرد. در همين هنگام سيلى آمد و ميان آن حضرت و يارانش فاصله انداخت.
مردى از مشركان متوجه شد كه ياران پيامبر از او دور افتاده و منتظر بند آمدن سيل هستند، به همرزمان خود گفت : من محمّد را مى كشم. و آمد و به روى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شمشير كشيد و گفت : اى محمّد! كيست كه تو را از دست من نجات دهد؟ پيامبر فرمود : آنكه پروردگار من و توست. در اين هنگام جبرئيل آن مرد را از اسبش پرت كرد و او به پشت روى زمين افتاد. رسول خدا صلى الله عليه و آله برخاست و شمشير را برداشته روى سينه او نشست و فرمود : اى غورث! كيست كه تو را از دست من نجات دهد؟ عرض كرد : بخشندگى و آقايى تو اى محمّد! پيامبر او را رها كرد. مرد از جا برخاست، در حالى كه مى گفت : به خدا قسم كه تو از من بهتر و بزرگوارترى .

1.مكارم الأخلاق : ۱ / ۴۸ / ۷ .

2.سنن ابن ماجة : ۲ / ۱۱۰۱ / ۳۳۱۲ .

3.الكافي : ۸ / ۱۲۷ / ۹۷ .


ميزان الحكمه ج 12
106

۲۰۰۱۶.المناقب لابن شهر آشوب :كانَ النّبيُّ صلى الله عليه و آله ......... يُجالِسُ الفُقَراءَ ، و يُؤاكِلُ المَساكينَ . ۱

۲۰۰۱۷.الطبقات الكبرى عن يزيدِ بنِ عبد اللّهِ بنِ قسيطٍ :كانَ أهلُ الصُّفَّةِ ناسا مِن أصحابِ رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله لا مَنازِلَ لَهُم ، فكانوا يَنامونَ على عَهدِ رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله في المَسجِدِ و يَظَلُّونَ فيهِ ما لَهُم مَأوىً غَيرُهُ ، فكانَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَدعوهُم إلَيهِ باللَّيلِ إذا تَعَشّى فيُفَرِّقُهُم على أصحابهِ ، و تَتَعشّى طائفةٌ مِنهُم مَع رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، حتّى جاءَ اللّهُ تعالى بالغِنى . ۲

۲۰۰۱۸.مكارم الأخلاق عن أبي ذرٍّ :كانَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَجلِسُ بَينَ ظَهْرانَي أصحابِهِ ، فيَجيءُ الغَريبُ فلا يَدري أيُّهُم هُو حتّى يَسألَ ، فطَلَبْنا إلَى النَّبيِّ صلى الله عليه و آله أن يَجعَلَ مَجلِسا يَعرِفُهُ الغَريبُ إذا أتاهُ ، فَبنَينا لَهُ دُكّانا مِن طِينٍ ، و كانَ يَجلِسُ علَيهِ و نَجلِس بجانِبَيهِ . ۳

۲۰۰۱۶.المناقب لابن شهر آشوب :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله با تهيدستان مى نشست و با مستمندان غذا مى خورد.

۲۰۰۱۷.الطبقات الكبرىـ به نقل از يزيد بن عبد اللّه بن قسيط ـ: اصحاب صُفّه، گروهى از اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله بودند كه خانه نداشتند و به روزگار رسول خدا صلى الله عليه و آله در مسجد مى خوابيدند و روزها هم در سايه آن پناه مى گرفتند و جايى جز مسجد نداشتند. پيامبر شب ها به هنگام غذا خوردن آنان را فرا مى خواند و گروهى را ميان اصحاب خود تقسيم مى كرد كه با آنها غذا بخورند و گروهى هم با خود پيامبر غذا مى خوردند، تا اينكه خداى متعال به آنان ثروتى عنايت فرمود.

۲۰۰۱۸.مكارم الأخلاقـ به نقل از ابوذر ـ: رسول خدا صلى الله عليه و آله در ميان اصحاب خود مى نشست به طورى كه وقتى غريبه اى وارد مى شد تا نمى پرسيد، متوجّه نمى شد كدام يك از آنها رسول خدا صلى الله عليه و آله است. لذا ما از آن حضرت خواهش كرديم در جايى بنشيند كه اگر غريبه اى وارد شد، ايشان را بشناسد. بدين منظور سكّويى از گِل درست كرديم و حضرت روى آن مى نشست و ما هم در دو طرف ايشان مى نشستيم.

1.المناقب لابن شهرآشوب : ۱ / ۱۴۵ و ۴۶.

2.الطبقات الكبرى : ۱ / ۲۵۵ .

3.مكارم الأخلاق: ۱ / ۴۸ / ۸ .

  • نام منبع :
    ميزان الحكمه ج 12
    سایر پدیدآورندگان :
    شيخي، حميد رضا
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    هفتم
تعداد بازدید : 169406
صفحه از 608
پرینت  ارسال به