549
ميزان الحكمه ج 12

ميزان الحكمه ج 12
548

3929

الهِجرَةُ إلَى المَدينَةِ

الكتاب :

وَ اصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْرا جَمِيلاً» . ۱

(انظر) النساء : 97 ، 100 ، الأنفال : 72 ـ 75 ، التوبة : 38 ، 39 ، النحل : 41، 42، 110، العنكبوت : 56 ، 60، محمّد : 13.

الحديث :

۲۱۰۶۹.رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :لا هِجرَةَ بَعدَ الفَتحِ . ۲

۲۱۰۷۰.عنه صلى الله عليه و آله :لا هِجرَةَ بَعدَ فَتحِ مَكّةَ . ۳

۲۱۰۷۱.عنه صلى الله عليه و آله :لا هِجرَةَ بَعدَ الفَتحِ ، و لكِنْ إنَّما هُو الإيمانُ و النِّيَّةُ و الجِهادُ . ۴

۲۱۰۷۲.عنه صلى الله عليه و آله :لا هِجرَةَ بَعدَ الفَتحِ ، و لكِنْ جِهادٌ و نِيَّةٌ ، و إذا استُنفِرتُم فانفِروا . ۵

۲۱۰۷۳.بحار الأنوار :كانَت الهِجرَةُ سَنَةَ أربَعَ عَشرَةَ مِن المَبعَثِ، و هِيَ سَنَةُ أربَعٍ و ثَلاثينَ مِن مُلكِ كِسرى پرويز ، سنةَ تِسعٍ لِهِرَقلَ ۶ ، و أوّلُ هذهِ السَّنَةِ المُحرَّمُ . و كان رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله مُقيما بمَكّةَ لَم يَخرُجْ مِنها ، و قَد كانَ جَماعَةٌ خَرَجوا في ذي الحجّةِ ، و قالَ محمّدُ بنُ كعبِ القُرَظيّ ۷ : اجتَمَعَ قُرَيشٌ على بابِهِ و قالوا : إنّ محمّدا يَزعُمُ أنّكم إن بايَعتُموهُ كُنتُم مُلوكَ العَرَبِ و العَجَمِ ، ثُمّ بُعِثتُم بَعدَ مَوتِكُم فجُعِلَ لَكُم جِنانٌ كجِنانِ الأرضِ ، و إن لَم تَفعَلوا كانَ لَكُم مِنهُ الذَّبحُ ثُمّ بُعِثتُم بَعدَ مَوتِكُم فجُعِلَت لَكُم نارٌ تُحرَقونَ بِها . فخَرَجَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله فأخَذَ حَفنَةً ۸ مِن تُرابٍ ، ثُمّ قالَ : نَعَم أنا أقولُ ذلكَ ، فنَثَرَ التُّرابَ على رؤوسِهِم و هُو يَقرأ «يس ـ إلى قولِهِ : ـ و جَعَلْنا مِن بَيْنِ أيْدِيهِم سَدّا و مِنْ خَلْفِهِم سَدّا فأغْشَيْناهُمْ فَهُم لا يُبصِرونَ»۹ ، فلَم يَبقَ مِنهُم رجُلٌ وَضَعَ على رأسِهِ التُّرابَ إلاّ قُتِلَ يَومَ بَدرٍ ، ثُمّ انصَرَفَ إلى حَيثُ أرادَ ، فأتاهُم آتٍ لَم يَكُن مَعَهُم فقالَ : ما تَنتَظِرونَ ههُنا ؟ قالوا : محمّدا ، قالَ : قَد و اللّهِ خَرَجَ محمّدٌ علَيكُم ثُمّ ما تَرَكَ مِنكُم رجُلاً إلاّ و قد وَضَعَ على رأسِهِ التُّرابَ و انطلَقَ لِحاجَتِهِ ، فوَضَعَ كلُّ رجُلٍ مِنهُم يَدَهُ على رأسِهِ فإذا علَيهِ التُّرابُ . ثُمّ جَعَلوا يَطَّلِعونَ فيَرَونَ عليّا علَى الفِراشِ مُتَّشِحا ۱۰ بِبُردِ رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فيَقولونَ : إنّ هذا لَمحمّدٌ نائمٌ عَلَيهِ بُردُهُ ، فلَم يَبرَحوا كذلكَ حتّى أصبَحوا، فقامَ عليٌّ مِن الفِراشِ فقالوا : و اللّهِ لَقَد صَدَقَنا الّذي كانَ حَدَّثنا بهِ . ۱۱

3929

هجرت به مدينه

قرآن:

«و بر آنچه مى گويند شكيبا باش و از آنان با دورى گزيدنى خوش، فاصله بگير».

حديث:

۲۱۰۶۹.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بعد از فتح، ديگر هجرتى در كار نيست.

۲۱۰۷۰.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بعد از فتح مكّه، هجرتى نيست.

۲۱۰۷۱.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بعد از فتح، ديگر هجرتى در كار نيست، بلكه در حقيقت ايمان است و نيّت و جهاد.

۲۱۰۷۲.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بعد از فتح، هجرت نشايد، بلكه جهاد است و نيّت و هرگاه [به جهاد ]فرا خوانده شديد بسيج شويد.

۲۱۰۷۳.بحار الأنوار :هجرت [پيامبر به مدينه] در سال چهاردهم بعثت صورت گرفت و اين مصادف بود با سى و چهارمين سال سلطنت خسرو پرويز و نهمين سال فرمانروايى هِرَقْل ۱۲ و اوّل اين سال محرّم است. رسول خدا صلى الله عليه و آله در مكّه بود و آنجا را ترك نكرده بود، اما عدّه اى از مسلمانان در ماه ذى حجّه بيرون رفته بودند. محمّد بن كعب قرظى ۱۳ مى گويد: قريش در خانه پيامبر جمع شدند و گفتند: محمّد مى گويد كه اگر شما با او بيعت كنيد بر عرب و عجم فرمانروا خواهيد شد و بعد از مرگ هم دوباره زنده مى شويد و براى شما باغ هايى چون باغ هاى اين جهان خواهد بود و اگر بيعت نكنيد به دست او كشته خواهيد شد و بعد از مرگ هم زنده خواهيد شد و در آتش سوزان خواهيد سوخت. در اين هنگام رسول خدا صلى الله عليه و آله از منزل بيرون آمد و مشتى خاك برداشت و فرمود: آرى، من اين سخنان را مى گويم. سپس مشت خاك را روى سر آنان پاشيد و اين آيات را تلاوت فرمود: «يس ـ تا آنجا كه فرمود ـ و جعلنا من بين ايديهم سدّاً و من خلفهم سدّاً فاغشيناهم فهم لا يبصرون». تمام كسانى كه از آن خاك روى سرشان ريخته شد در جنگ بدر كشته شدند. رسول خدا صلى الله عليه و آله سپس به راه افتاد و رفت. در اين هنگام شخصى كه با آن عدّه نبود، آمد و گفت: در اينجا منتظر كه هستيد؟ گفتند: محمّد. گفت: به خدا قسم كه محمّد از كنار شما عبور كرد و بر سر همه شما خاك ريخت و در پى كار خود رفت. هر يك از آن عدّه دست خود را روى سرش گذاشت، ديد خاكى است. امّا به درون خانه پيامبر صلى الله عليه و آله سرك كشيدند، ديدند على در بستر است و قطيفه رسول خدا صلى الله عليه و آله را روى خود كشيده است. گفتند: او محمّد است كه خوابيده و قطيفه اش روى اوست. آنان همچنان بر در منزل پيامبر بودند تا اينكه صبح شد و على از بستر برخاست. گفتند: به خدا قسم آن مرد به ما راست گفته بود.

1.المزّمّل : ۱۰.

2.كنز العمّال : ۴۶۲۷۸.

3.كنز العمّال : ۴۶۲۵۱.

4.كنز العمّال : ۴۶۲۷۷.

5.كنز العمّال : ۴۶۲۵۰.

6.هِرَقْل : من ملوك الروم، و هو أوّل من ضرب الدنانير ، و أوّل من أحدث البيعة (لسان العرب : ۱۱ / ۶۹۴) .

7.القُرَظيّ : بضم القاف و فتح الراء منسوب إلى قُريظة ، و الرجل هو محمّد بن كعب بن سليم بن أسد أبو حمزة القرظيّ المدنيّ ، كان من فضلاء المدينة ، نزل الكوفة مدّة ، ولد سنة أربعين و توفّي بالمدينة سنة ۱۲۰ ، و قيل : قبل ذلك ، يروي عن ابن عبّاس و ابن عمر و غيرهما (كما في هامش المصدر).

8.الحفنة : مل ء الكفّين (كما في هامش المصدر).

9.يس : ۱ ـ ۹ .

10.التوشّح بالرداء : أن يدخل الثوب من تحت يده اليمني فيلقيه على منكبه الأيسر كما يفعل المُحرم . (لسان العرب : ۲ / ۶۳۳) .

11.بحار الأنوار : ۱۹ / ۳۸ / ۶.

12.هِرَقْل يا هِرْقِل امپراتور روم بود و نخستين كسى بود كه دينار ضرب كرد و نخستين كسى است كه بيعت را باب كرد.

13.قُرَظى ـ به ضم قاف و فتح راء ـ منسوب به قرظه است. او همان محمّد بن كعب بن سليم بن اسد، ابو حمزه قرظى مدنى است كه از فضلاى مدينه بود و مدتى در كوفه اقامت كرد. وى در سال چهلم هجرى به دنيا آمد و در سال ۱۲۰ در مدينه در گذشت. به قولى هم قبل از اين تاريخ در گذشته است. وى از ابن عباس و ابن عمر و ديگران روايت مى كند (به نقل از پاورقى بحار الأنوار) .

  • نام منبع :
    ميزان الحكمه ج 12
    سایر پدیدآورندگان :
    شيخي، حميد رضا
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    هفتم
تعداد بازدید : 185311
صفحه از 608
پرینت  ارسال به