551
ميزان الحكمه ج 13

۲۲۸۱۸.بحار الأنوار عن عبد الرحمن بن سالم الأشَلّ عن بعض الفقهاء :قالَ أمير المؤمنين عليه السلام : «إنَّ أوْلياءَ اللّهَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِم ......... » ، ثمّ قالَ : تَدرُونَ مَن أولياءُ اللّهِ ؟ قالوا : مَن هُم يا أميرَ المؤمنينَ ؟ فقالَ : هُم نَحنُ و أتباعُنا ، فمَن تَبِعَنا مِن بَعدِنا طُوبى لَنا ، و طُوبى لَهُم أفضَلُ مِن طُوبى لَنا . قالَ : يا أميرَ المؤمنينَ ، ما شأنُ طُوبى لَهُم أفضَلُ مِن طُوبى لَنا ؟ أ لَسنا نَحنُ و هُم على أمرٍ ؟! قالَ : لا ؛ لأنَّهُم حَمَلوا ما لَم تُحمَلوا علَيهِ ، و أطاقُوا ما لَم تُطيقُوا ۱ . ۲

۲۲۸۱۹.الإمامُ الباقرُ عليه السلام :وَجَدنا في كِتابِ عليِّ بنِ الحُسَينِ عليهما السلام «ألاَ إنَّ أوْلِياءَ اللّهِ ......... » إذا أدَّوا فَرائضَ اللّهِ ، و أخَذوا سُنَنَ رسولِ اللّهِ ، و تَورَّعُوا عَن محارِمِ اللّهِ ، و زَهِدوا في عاجِلِ زَهرَةِ الدُّنيا ......... . ۳

۲۲۸۱۸.بحار الأنوارـ به نقل از عبد الرحمان بن سالم از بعضى از فقهاء ـ: امام على عليه السلام چون آيه «بدانيد كه بر دوستان خدا نه بيمى است ......... » را خواند فرمود : مى دانيد دوستان خدا چه كسانى هستند؟ عرض كردند: چه كسانى هستند، اى امير مؤمنان؟ فرمود: آنان، ما و پيروانمان هستيم. پس، كسانى كه بعدِ ما از ما پيروى كنند خوشا به حال ما و خوشتر به حال آنان. عرض كردند: اى امير مؤمنان! چرا خوشا به حال ما و خوشتر به حال آنان؟ مگر نه اين است كه ما و آنان هر دو در يك راهيم؟! فرمود: نه، زيرا آنان بارى را به دوش مى كشند كه شما نكشيده ايد و چيزهايى را تحمّل مى كنند كه شما تحمّل نكرده ايد.

۲۲۸۱۹.امام باقر عليه السلام :در كتاب على بن حسين عليهما السلام يافتيم كه [مراد از آيه] : «بدانيد كه دوستان خدا ......... » زمانى [دوستان خدا هستند] كه فرايض خدا را به جا آورند و به سنّت هاى رسول خدا صلى الله عليه و آله چنگ زنند و از حرام هاى خدا پرهيز كنند، و به زرق و برق جهان گذرا بى اعتنايى ورزند ......... .

1.بحار الأنوار : ۶۹/۲۷۷/۱۰.

2.(اُنظر) الإمامة الخاصّة : باب ۲۴۷.

3.بحار الأنوار : ۶۹/۲۷۷/۱۱.


ميزان الحكمه ج 13
550

۲۲۸۱۶.عنه عليه السلام :إنّ أولياءَ اللّهِ هُمُ الذينَ نَظَروا إلى باطِنِ الدُّنيا إذا نَظَرَ النّاسُ إلى ظاهِرِها ، و اشتَغَلوا بآجِلِها إذا اشتَغَلَ النّاسُ بعاجِلِها ، فأماتُوا مِنها ما خَشَوا أن يُميتَهُم ، و تَرَكوا مِنها ما عَلِموا أنّهُ سَيَترُكُهُم ، وَ رأوا استِكثارَ غَيرِهِم مِنها استِقلالاً ، وَ دَركَهُم لَها فَوتا ، أعداءُ ما سالَمَ النّاسُ ، و سِلمُ ما عادَى النّاسُ ! بِهِم عُلِمَ الكِتابُ و بِهِ عَلِموا ، و بِهِم قامَ الكِتابُ و بهِ قاموا ، لا يَرَونَ مَرجُوّا فَوقَ ما يَرجُونَ ، و لا مَخُوفا فَوقَ ما يَخافونَ . ۱

۲۲۸۱۷.عيسى عليه السلامـ في وصفِ أولياءِ اللّهِ ـ: الّذينَ نَظَروا إلى باطِنِ الدُّنيا حِينَ نَظَرَ النّاسُ إلى ظاهِرِها ۲ ، و الّذينَ نَظَروا إلى آجِلِ الدُّنيا حِينَ نَظَرَ النّاسُ إلى عاجِلِها ، و أماتُوا مِنها ما يَخشَون أن يُميتَهُم ، و تَرَكوا ما عَلِموا أنْ سَيَترُكُهُم ، فصارَ اسْتِكثارُهُم مِنها استِقلالاً ، و ذِكرُهُم إيّاها فَواتا ، و فَرَحُهُم بما أصابُوا مِنها حُزنا ......... يُحِبُّونَ اللّهَ تعالى و يَستَضيؤونَ بِنُورِهِ ، و يُضيؤونَ بهِ ، لَهُم خَبَرٌ عَجيبٌ ، و عِندَهُمُ الخَبَرُ العَجيبُ ، بِهِم قامَ الكِتابُ و بهِ قامُوا ، و بِهِم نَطَقَ الكِتابُ و بهِ نَطَقوا ، و بِهِم عُلِمَ الكِتابُ و بهِ عَلِموا ، لَيسُوا يَرَونَ نائلاً مَع ما نالوا ، و لا أمانِيَّ دُونَ ما يَرجُونَ ، و لا خَوفا دُونَ ما يَحْذَرونَ . ۳

۲۲۸۱۶.امام على عليه السلام :دوستان خدا همان كسانى هستند كه باطن دنيا را مى نگرند در حالى كه ديگر مردم به ظاهرش چشم دارند، و به آينده و فرجام دنيا مشغولند در حالى كه ساير مردم به نقد و امروز آن سرگرمند. آنچه را از دنيا كه مى ترسند آنان را نابود كند، نابود مى كنند و آنچه را از دنيا كه مى دانند بزودى آنان را ترك خواهد گفت، ترك مى كنند و آنچه را كه ديگران از دنيا زياد و با ارزش مى شمارند اندك و حقيرش مى بينند و رسيدن خود به آنها را از دست دادن [سعادت و رستگارى خويش] مى شمارند. دشمن چيزى هستند كه مردم [دنيا طلب] با آن در صلح و سازشند و دوستدار چيزى هستند كه مردم با آن دشمنى مى ورزند! كتاب [خدا] به وجود آنان شناخته و دانسته مى شود و آنان به آن دانا و عارفند، كتاب به آنان استوار است و آنان به كتاب استوارند، بالاتر از چيزى كه بدان اميد بسته اند اميدى نمى شناسند و ترسناكتر از چيزى كه از آن مى ترسند، چيزى را مايه ترس نمى دانند.

۲۲۸۱۷.عيسى عليه السلامـ در توصيف اولياى الهى ـفرمود : كسانى كه به باطن دنيا مى نگرند ، در حالى كه مردم به ظاهر آن چشم دوخته اند و كسانى كه فراسوى دنيا مى نگرند، در حالى كه مردم به اكنونِ آن چشم دوخته اند و لذا آنچه را از دنيا كه بيم دارند [فضيلت هاى ]آنان را بميراند مى ميرانند و آنچه را كه مى دانند به زودى آنها را ترك خواهند گفت ترك مى كنند. از اين رو، هر بهره فراوانى هم كه از آن [براى آخرتشان ]برگيرند كم مى شمارند. و به ياد دنيا بودن را براى خود خسارت مى بينند. و شادى خود از رسيدن به چيزهاى دنيوى را غم و اندوه مى دانند ......... خداوند متعال را دوست دارند و از نور او پرتو مى گيرند و به واسطه آن به ديگران روشنايى مى بخشند. آنان را خبرى عجيب است و نزدشان خبر شگفت آور مى باشد، كتاب به آنان استوار است و آنان به كتاب. كتاب به آنان گوياست و آنان به كتاب، كتاب به واسطه آنان دانسته مى شود و آنان به آن عارف و دانايند. با وجود آنچه بدان رسيده اند ديگر مطلوبى براى خود نمى بينند و آرزوهايى فراتر از آنچه اميد دارند ندارند و ترسى بالاتر از آنچه از آن مى ترسند نمى شناسند.

1.نهج البلاغة : الحكمة ۴۳۲.

2.راجع : الدنيا : باب ۱۲۲۷.

3.الدرّ المنثور : ۴/۳۷۰.

  • نام منبع :
    ميزان الحكمه ج 13
    سایر پدیدآورندگان :
    شيخي، حميد رضا
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    هفتم
تعداد بازدید : 387641
صفحه از 608
پرینت  ارسال به