۲۲۲۲۹.عنه عليه السلامـ لَمّا سُئلَ عن «لا حَولَ و لا قُوَّةَ إلاّ باللّهِ» ـ: مَعناهُ لا حَولَ لَنا عَن مَعصِيَةِ اللّهِ إلاّ بِعَونِ اللّهِ ، و لا قُوَّةَ لَنا على طاعَةِ اللّهِ إلاّ بِتَوفيقِ اللّهِ عَزَّ و جلَّ . ۱
۲۲۲۳۰.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ما عَلِمَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله أنّ جَبرئيلَ مِن قِبَلِ اللّهِ عَزَّ و جلَّ إلاّ بِالتَّوفيقِ . ۲
۲۲۲۳۱.الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :إنّ أيُّوبَ النَّبيَّ عليه السلام قالَ: يا ربِّ ، ما سَألتُكَ شَيئا مِن الدُّنيا قَطُّ ، و داخَلَني (و داخَلَهُ) شَيءٌ ، فأقبَلَت إلَيهِ سَحابَةٌ حتّى نادَتهُ : يا أيُّوبُ ، مَن وَفَّقَكَ لِذلكَ ؟ قالَ : أنتَ يا رَبِّ . ۳
۲۲۲۳۲.بحار الأنوار :إنَّ رَجُلاً سَألَ العالِمَ عليه السلام فقالَ : أ لَيسَ أنا مُستَطيعٌ لِما كُلِّفتُ ؟ فقالَ لهُ : ما الاستِطاعَةُ عِندَكَ ؟ قالَ : القُوَّةُ علَى العَمَلِ . قالَ لَهُ عليه السلام : قَد اُعطِيتَ القُوَّةَ إن اُعطِيتَ المَعُونَةَ . قالَ لَهُ الرّجُلُ : فَما المَعُونَةُ ؟ قالَ : التَّوفيقُ . قالَ : فلِمَ إعطاءُ التَّوفيقِ ؟ قالَ : لَو كُنتَ مُوَفَّقا كُنتَ عامِلاً ، و قَد يَكونُ الكافِرُ أقوى مِنكَ و لا يُعطى التَّوفيقَ فلا يَكونُ عامِلاً .
ثُمّ قالَ عليه السلام : أخبِرْني عَنكَ ؛ مَن خَلَقَ فِيكَ القُوَّةَ ؟ قالَ الرّجُلُ : اللّهُ تباركَ و تعالى . قالَ العالِمُ : هَل تَستَطيعُ بتِلكَ القُوَّةِ دَفعَ الضُّرِّ عَن نَفسِكَ و أخذَ النَّفعِ إلَيها بغَيرِ العَونِ مِن اللّهِ تباركَ و تعالى ؟ قالَ : لا ، قالَ : فلِمَ تَنتَحِلُ ما لا تَقدِرُ علَيهِ ؟ ! ثُمّ قالَ : أينَ أنتَ عَن قَولِ العَبدِ الصّالِحِ: «و ما تَوْفِيقِي إلاّ بِاللّهِ»۴ ؟! ۵
۲۲۲۲۹.امام باقر عليه السلامـ در پاسخ به سؤال از معناى جمله «لا حول و لا قوّة الاّ باللّه » ـفرمود : معنايش اين است كه ما حول و قدرت روى گرداندن از معصيت خدا نداريم، مگر به يارى خدا، و قوّت و توانايى بر طاعت خدا نداريم، مگر با توفيق خداوند عزّ و جلّ.
۲۲۲۳۰.امام صادق عليه السلام :رسول خدا صلى الله عليه و آله جز با توفيق [خداوند ]ندانست كه جبرئيل از جانب خداوند عزّ و جلّ آمده است.
۲۲۲۳۱.امام كاظم عليه السلام :ايّوب پيامبر صلى الله عليه و آله گفت: پروردگارا! من هرگز چيزى دنيوى از تو نخواستم ـ و حالت عجب و غرور به او دست داد ـ در اين هنگام قطعه اى ابر به طرف او آمد و ندايش داد كه: اى ايّوب! چه كسى توفيق اين كار را به تو داد؟ [ايّوب خطاب به خداوند ]عرض كرد: تو اى پروردگار من.
۲۲۲۳۲.بحار الأنوار:مردى از امام كاظم عليه السلام پرسيد: آيا نه اين است كه من نسبت به آنچه مكلّف شده ام استطاعت دارم؟ حضرت فرمود : از نظر تو استطاعت چيست؟ عرض كرد: توانايى بر كار. فرمود: البته به تو توانايى داده شده اگر مَدَد داده شده باشى. مرد عرض كرد: مدد چيست؟ فرمود: توفيق. عرض كرد: توفيق دادن براى چه؟ فرمود: اگر توفيق داده شده باشى عمل مى كنى [و گر نه ]ممكن است كافر از تو قويتر و تواناتر باشد، اما چون توفيق به او داده نمى شود عمل نمى كند.
پس حضرت فرمود: به من بگو: چه كسى توانايى را در تو آفريده است؟ مرد عرض كرد: خداوند تبارك و تعالى. عالم عليه السلام سپس فرمود: آيا بدون كمك خداوند تبارك و تعالى، تو مى توانى با اين نيرو و توانايى نسبت به خودت دفع ضرر و جلب منفعت كنى؟ عرض كرد: نه. حضرت فرمود: پس، چرا چيزى را كه در توان و اختيار تو نيست به خودت نسبت مى دهى؟ سپس فرمود: به ياد آر گفته آن عبد صالح را كه گفت: «و توفيق من جز به [كمك] خدا نيست».