3
مجله محدث شماره یازدهم


table






style="BORDER-RIGHT: 1px solid; BORDER-TOP: 1px solid; BORDER-LEFT: 1px solid; BORDER-BOTTOM: 1px solid"
borderColor=#dae6e7>




style="BORDER-RIGHT: 1px solid; BORDER-TOP: 1px solid; BORDER-LEFT: 1px solid; BORDER-BOTTOM: 1px solid"
borderColor=#aaaaaa
background=//uploads/IMAGES/mohaddeth/te.jpg>




برخى موضوعات پژوهشى

گروه تاریخ و مصطلحات حدیث


style="MARGIN-TOP: 0px; MARGIN-BOTTOM: 0px; LINE-HEIGHT: 15px"> 


cellPadding=0 width="100%" border=1>






برخى از موضوعات پژوهشى گروه كه در دستور كار قرار دارد بدين شرح است:





1. بررسی حوزه‌ها و مدارس حدیثی شیعه؛

چون: کوفه، بغداد، ری، قم، خراسان، حلّه، حلب، جبل عامل و مدینه





محورهای پژوهش در هر حوزه:





           


1. ویژگی‌ها و شاخص‌های حوزه





            2. شخصیت‌های برجسته و تأثیرگذار





            3. اثار حدیثی مهم





            4. رابطه و تعامل با یکدیگر (چه در حوزه‌های مذهب خاص و با
مذاهب دیگر)





            5. حدیث‌پژوهی حوزه‌ها (اخص از بند یک)





2. روش‌شناسی محدثان و دیگر عالمان و آثار آنان





            1. کلینی، 2. صفار، 3. صدوق، 4. مرتضی، 6. مفید، 7. شیخ
طوسی، 8. ابن ادریس، 9. علامه حلّی، 11. ابن طاووس، 12. شهید اوّل، 14.
شهید ثانی، 15. شیخ بهائی، 16. مجلسی اوّل، 17. مجلسی دوم، 18. فیض،
19. شیخ حر، 20. ملا امین استرآبادی، 21. شیخ احمد احسائی، 22. میرزا
حسین نوری، 23. علامه شوشتری، 24. شبر، 25. صاحب حدائق


 





محورهای پژوهش درباره هر شخصیت





الف. مباحث مقدماتی منهج‌شناسی





            1. شخصیت مؤلف:





                        ـ اساتید





                        ـ شاگردان





                        ـ خانواده





                        ـ ویژگی‌های اخلاقی





            2. فضای فرهنگی ـ علمی ـ اجتماعی عصر مؤلف:





                        ـ حوادث مهم سیاسی اجتماعی





                        ـ نحله‌های موجود در زمان مؤلف





                        ـ رابطه شیعیان با دیگر نحله‌های غیر شیعی





                        ـ رابطه اثنی عشری با دیگر فرقه‌های شیعه





            3. بررسی آثار مؤلف اعم از حدیث و غیر آن:





                        ـ کتاب در پاسخ به چه نیازی نوشته شده





                        ـ مخاطب کتاب چه کسانی هستند





                        ـ موضوعی که احادیث به آن پرداخته‌اند





ب. مباحث مربوط به منهج‌شناسی





            ـ مأخذشناسی کتاب‌ها، منابع و مأخذ احادیث کتاب





            ـ معیارهای پذیرش حدیث در حوزه‌های مختلف کلامی، فقهی،
تفسیری و...





            ـ مبانی فهم و تفسیر حدیث (فقه الحدیث)





            ـ معیارهای نقد و ارزیابی حدیث از نظر اسناد، صدور، متن،
فقه الحدیث:





                        الف. برخورد با احادیث ضعیف و مجعول





                        ب. برخورد با غالیان





                        ج. نگاه به احادیث مستبعد





            ـ تعارض ادله عقلی و نقلی و راهکارهای حل تعارض





            ـ رابطه قرآن و حدیث





            ـ چگونگی تعامل با احادیث اهل سنّت؛ تأثیرپذیری و
تأثیرگذاری





            ـ شیوه‌های نقل حدیث





            ـ نگاه به درایه و اصطلاحات حدیثی


 





3. بررسی تاریخی رویکردها و شیوه‌های خاص؛ مانند:





            ـ عقل‌گرایی





            ـ نص‌گرایی





            ـ اهل تسامح





            ـ اصولیگری





            ـ اخباریگری





لازم به یادآوری است این طرح کلّی است. بدیهی است در برخی موارد ممکن
است به تناسب، برخی عناوین کم یا زیاد شوند.



مجله محدث شماره یازدهم
2


table






style="BORDER-RIGHT: 1px solid; BORDER-TOP: 1px solid; BORDER-LEFT: 1px solid; BORDER-BOTTOM: 1px solid"
borderColor=#dae6e7>




style="BORDER-RIGHT: 1px solid; BORDER-TOP: 1px solid; BORDER-LEFT: 1px solid; BORDER-BOTTOM: 1px solid"
borderColor=#aaaaaa
background=//uploads/IMAGES/mohaddeth/te.jpg>




از تاریخ حدیث، غفلت کرده‌ایم
گفتگو با قاسم جوادی, مسئول گروه تاریخ حدیث پژوهشکده


style="MARGIN-TOP: 0px; MARGIN-BOTTOM: 0px; LINE-HEIGHT: 15px"> 


cellPadding=0 width="100%" border=1>





جستارگشایی




مطالعه هر دانش، در روند تاریخی آن، پژوهشگر را به دریافت روشن‌تر از
آن دانش رهنمون می‌سازد، از بیراهه روی مصون می‌دارد، کاستی‌ها و
افزودگی‌های خواسته و ناخواسته تاریخی آن را نشان می‌دهد، تحول زبانی
آن را می‌نمایاند، روند پیدایش و تحوّل اصطلاحات و تعابیر آن دانش را
بیان می‌کند و آثار پدید آمده درباره آن را نشان می‌دهد.




آنچه امروز به عنوان «حدیث» در دسترس ماست و بر پایه آن، وظایف دینی و
روش زندگی خود را تنظیم می‌کنیم، مجموعه‌ای از متون روایی است که
نویسندگان پیشین و عالمان بزرگ، تدوین و گردآوری کرده‌اند. این
نویسندگان، تحت تأثیر محیط علمی و اجتماعی خود به خلق آثارشان دست
یازیده‌اند. چگونگی انتخاب احادیث، تدوین، زبان منتخب، ابتکارات،
موضوعات بررسی شده، عرصه‌های فراموش شده و دیگر امور ، به طور آگاهانه
یا اتفاقی ، متأثر از شرایط زندگی و محیط پرورشی آنان بوده است؛ فی
المثل زبان و تعابیری که در جامعه‌ای به کار می‌رود، همواره در جامعه
دیگر به کار نمی‌آید. از این رو برای بهتر فهمیدن احادیث در شکل کلان
آن، باید به تاریخ حدیث توجه کنیم و آن را به طور دقیق و ژرف، بررسی
نماییم.




در گفتگوی «محدّث» با قاسم جوادی، مسئول بخش تاریخ حدیث در پژوهشکده
علوم و معارف حدیث، وی از کاستی‌های پژوهش در این حوزه سخن گفته و حال
آن که تاریخ حدیث نسبت به برخی دیگر از تحقیقات حدیثی، جنبه پیشینی
دارد.


 




 به طور كلّی، پژوهش‌های گروه تاريخ حديث چه حوزه‌ها و مواردی
را در بر می‌گیرد؟




 موارد
را كه یک طرحی تهیه كردیم، طرح را خدمتتان می‌دهم كه همین را می‌توانید
در نشریه بگذارید. منتهی قبل از این كه بخواهم به سؤال جواب بدهم به
نظر می‌رسد كه هم راجع به خود گروه و هم مشكلاتی كه پیش روی بحث تاریخ
حدیث هست نكاتی را خدمتتان عرض بكنم، با توجه به این نكات اگر سؤالی
بود، بعد در خدمتتان هستم. اول این كه با اصل واژه گروه چندان موافق
نیستم؛ به دلیل این كه تاریخ حدیث از ابتدای تأسیس تا حالا یک نفر آنجا
بوده؛ جز در یک برهه خیلی محدودی كه جناب آقای خوش نصیب در گروه آمدند
و بعد هم تشریف بردند. در طول
این هفت سال یک نفر بوده و آن یک نفر هم چیزی حدود یک ششم وقت و گاهی
کمتر از آن. به نظر می‌رسد اصل تأسیس گروه تاریخ حدیث یک جریان شخصی
بود تا این که یک جریان برنامه‌ریزی شده در کلّ دار الحدیث باشد. یک
موقع دار الحدیث می‌آید برنامه‌ریزی می‌کند، در مجموعه برنامه‌ریزی‌اش
جایگاه تاریخ حدیث را تعیین می‌کند و در واقع جایگاه همه مسائل روشن
است. وقتی که جایگاه تاریخ حدیث مشخص شد و اهداف هم مشخص شد، حالا به
طور طبیعی به سراغ امکاناتمان می‌رویم که حالا چه امکاناتی داریم و با
توجه به این امکانات این بخش را راه‌اندازی می‌کنیم. و حال این که به
نظر نمی‌رسد که مجموعه دار الحدیث یک چنین کاری انجام داده باشد. به
نظر من یک قضیه شخصی بوده که جناب آقای مهریزی به نظرشان آمده این بخش
هم اگر باشد چیز خوبی است و به دلیل رفاقتی که بود، یک وقتی صحبت کردند
که بیایید حالا این بخش را هم راه‌اندازی کنیم؛ پس این قضیه یک قضیه
کاملاً شخصی است.




نکته بعد این که چون جایگاه بر اساس یک نظم و انضباطی مشخص نشده، هیچ
وقت توجهی به مجموعه مشکلات و مجموعه راهکارها نشد. من باید بگویم
جریان تاریخ حدیث جریانی است که در کلّ کشور چندان مورد توجه قرار
نمی‌گیرد. حالا ممکن است در هر جایی که فرض کنید بخش‌های علوم حدیث
هست، یک فردی که خودش علاقه دارد، چنین کاری را آمده انجام داده، یا
اساساً در یک رشته دیگری دارد کار می‌کند، آمده چنین کاری را انجام
داده. ولی کار با مشکلات جدّی رو به روست که من آن مقدار مشکلاتی که
خود ما در همین جا داشتیم را توضیح می‌دهم.




ما در دار الحدیث با وضعیتی که گروه به این کیفیت بوده، تا به حال چند
تا فسخ قرارداد داشتیم. یکی از دوستان بعد از این که با ما قرارداد
بست، با یکی دیگر از بخش‌های دار الحدیث هم یک قرارداد بست، آن قرارداد
را قبل از این که موعد قرارداد برسد تحویل داد و قرارداد ما یک سال بعد
از این که سر رسیده بود تحویل که داده نشد هیچ، فسخ شد.


 




 به چه دلیل بوده؟



 به
دلیل مشکل کار، چون ما برای این قسمت کار جدّی نکردیم، نیرو تربیت
نکردیم.


 




 یعنی در حقیقت خارج از توان خودشان دیدند؟




 به
هر حال؛ این واقعیتی است که دارم گزارش می‌دهم. یک قرارداد دیگری
داشتیم که یکی از دوستان کار کند، آن دوست هم مدتی گذشت نتوانست انجام
بدهد، فسخ کرد. همان قرارداد را با یکی دیگر از دوستان منعقد کردیم و
با بیش از یک سال تأخیر، تحقیق را آوردند دادند که در ارزیابی رد شد و
در جلسه‌ای با حضور خود محقق، مشخص شد که این کار به شکل جدّی صورت
نپذیرفته و قرار شد آن نوشته به دو سه تا مقاله تقلیل یابد و تنظیم شود
که آن هم انجام نشد. این مشکلی که تا اینجا داشتیم.




یک مشکل دیگری که در این بخش داشتیم این بود که برای نگارش در تاریخ
حدیث، برای سه قرن اول، حدود دو سال و نیم دنبال یک نیرو می‌گشتیم که
بیاید این قسمت را قبول کند و بنویسد، جالب است که در این دو سال و نیم
بعضی از بخش‌ها نوشته شد و تمام شد، بعضی قسمت‌ها تمام شده بود و برای
این قسمت هیچ کسی را پیدا نکردیم و بعد هم که جناب آقای مهدوی راد قبول
کردند ولی حدود سه سال است که هنوز مطلبی تحویل نداده‌اند. آخرین این
زمان‌بندی‌ها پایان خرداد گذشته بود که هنوز هم چیزی تحویل داده نشده.
ضمن این که افراد بسیاری هم مراجعه کردند، خیلی هم دوست داشتند کار
تحقیقی انجام بدهند، طرح هم نوشتند، حتی در جلسات شورای پژوهش هم
بحث‌ها مطرح شده ولی بسیاری از اینها هرگز به انعقاد قرارداد نرسیده
است. این بخشی از مشکلات خودمان.




یکی دو تا نکته در قسمت‌های دیگر اشاره می‌کنم. یادم هست که این بحث در
یکی از مراکز آموزشی مطرح شده بود، دانشجویی موضوعی را راجع به تاریخ
حدیث شیعه در بحرین داده بود. آنچه که شنیدیم این است که در آن جلسه
این موضوع را رد می‌کنند و یک نکته‌ای را نقل کردند که گفته شده بود که
حالا چرا تاریخ حدیث افغانستان یا تاجیکستان نوشته نشود؟ ببینید! باید
بگویم اطلاعات مجموعه گروهی که به یک نحو وابسته به حدیث است، در بخش
تاریخ حدیث شیعه در حد اطلاعات عمومی هم نیست؛ چون اگر کسی اطلاعات فی
الجمله‌ای داشت می‌دانست که ما در بحرین شخصیت‌هایی مثل ابن میثم، شیخ
یوسف بحرانی و سید هاشم بحرانی را داریم که از رُوات و محدثان قَدَر
شیعه هستند. ما یکی از اینها را در تاجیکستان نداریم. صرفاً به دلیل
عدم اطلاع، بحرین مقایسه می‌شود با تاجیکستان و حال این که اگر ما
مجموعه مراکز حدیثی شیعه را فهرست کنیم قطعاً یکی از مراکز، بحرین است.
جالب این که از نظر تاریخ تشیع، شیعه امام علی(ع) زمانی در بحرین  مطرح
شده که هنوز اسلام به تاجیکستان نرسیده. ما تقریباً‌ تشیع بحرین را از
اصحاب امام علی(ع) داریم و این طبق تحقیق‌هایی است که این اواخر انجام
و منتشر شده. تاجیکستان به آن معنا یک روز هم شیعه نبوده و ما یک محققِ
قَدَر حدیثی در تاجیکستان نداریم. این می‌رساند که ما چقدر در این
مسئله فقر داریم و چقدر اطلاعاتمان کم است.


 




 در مورد ضعف‌هایی که در کار نگارش تاریخ حدیث وجود دارد و به
فرمایش شما گویا یک مسئله عمومی هم هست و در سطح کشور وجود دارد، در
موقعیت جداگانه‌ای می‌شود بحث کرد. اما در خصوص فعالیتی که در مؤسسه و
پژوهشکده انجام می‌شود اگر اجازه بدهید، بیشتر بحث داشته باشیم، و این
که با توجه به همه فرمایش‌هایی که داشتید مثل این که اطلاق گروه، خیلی
درست نیست و بیشتر کارهای شخصی و موردی بوده، فکر می‌کنم که از این
زاویه بشود نگاه کرد که در مواردی که به پژوهشگران خارج از مؤسسه سفارش
مقاله یا کتاب داشته‌اید به نحوی با مدیریت جنابعالی بوده و به یک شکلی
نظارت مستقیم داشته‌اید. در مورد روش‌های تحلیل تاریخی در تاریخ حدیث،
دیدگاه شما چیست؟ و بر آثار اینجا چه نگرشی حکم‌فرما بوده است؟




 به
دلیل همان نکاتی که اشاره کردم، واقعیت این است که ما تا بخش تحلیل
تاریخ خیلی فاصله داریم؛ زیرا اول باید اطلاعات تاریخی‌مان تکمیل بشود،
بعد، روش‌های تحلیل طرح بشود. بعد از مرحله دوم به مرحله سوم می‌رسیم
که حالا ما کدام یک از روش‌های تحلیلی را انتخاب کنیم. من برمی‌گردم به
همان مثالی که در بخش قبلی اشاره کردم؛ وقتی که ما از این که حوزه‌های
حدیثی‌مان کدام است اصلاً اطلاع نداریم و از نظر تاریخی، خود این بحث
برای ما مبهم است، حالا چطور می‌خواهیم سراغ تحلیل تاریخی برویم؟
بعضی‌ها اشکالی می‌کنند که حتی خود مسئله تاریخ حدیث، نظیر مشکلی است
که ما در بخش‌های دیگر داریم، اما به نظر من در حدیث، مشکلاتمان بیش از
آنهاست.




ما هنوز در کشور خودمان در بخش تاریخ فلسفه، علی‌رغم کاری که شده، مشکل
داریم؛ لذا عملاً تاریخ فلسفه ما به تاریخ فیلسوفان ما تبدیل شده،
تاریخ فیلسوفانمان هم نه به اندیشه‌های فلسفی‌شان، که بخش زیادش به
زندگی‌نامه این افراد در غیر بخش‌های علمی و فلسفی‌شان اختصاص دارد؛
چون این قسمت‌ها خیلی راحت است تا این که کسی بخواهد در تاریخ فلسفه،
یک مسئله فلسفی را بگیرد و دقیقاً سیر تاریخی‌اش را دنبال کند. با این
که در تاریخ فلسفه، غرب فلسفه دارد، شرق فلسفه دارد،‌ مسلمان‌ها هم
فلسفه دارند. ولی حدیث که دیگر ربطی به شرق و غرب ندارد، حدیث مخصوص
مسلمان‌هاست؛ غربی‌ها و مستشرقان مقداری در بحث‌های حدیثی کار
کرده‌اند، ولی به هر حال حوزه حدیث اختصاصاً مربوط به مسلمان‌ها
می‌شود. حالا که به مسلمان‌ها مربوط می‌شود کار جدّی را باید خود
مسلمان‌ها انجام بدهند. ما مشکلاتی که در فلسفه و کلام و فقه و اصول
و... داریم، در بحث حدیث مشکلات اضافه‌ای داریم؛ چون بحث تاریخی در
حدیث یک وقت می‌تواند قسمتی از احادیث را اصلاً خارج کند و یا بخشی از
احادیث، زیر سؤال برود. حدیث مثل فلسفه نیست، حالا ده تا مسئله فلسفی
هم زیر سؤال رفت که رفت، ولی بحث حدیث که می‌خواهد زیر سؤال برود،
مربوط به دین است، زیر سؤال رفتن، مساوی است با این که آن بخش دین زیر
سؤال برود؛ لذا اینجا اظهار نظر به آن آسانی نیست. حالا در فلسفه یک
غیر متخصصی هم بیاید اظهار نظری کند، ولی در حدیث جا برای این نیست. آن
موقعی جای اظهار نظر در حدیث است که فرد کاملاً به مجموعه مباحث اشراف
داشته باشد، و یک بحث تاریخی جدّی کرده باشد و بعد بیاید اظهار نظر
کند، اظهار نظری که کاملاً احتیاط در آن رعایت بشود و احتیاطش هم این
چنین است که باید شخص از نظر علمی قوی باشد؛ بنابراین ما تقدّم بر بحث
تحلیل، خیلی بحث‌های دیگر است، لذا من اینجا راحت عرض می‌کنم که باید
بخش تاریخ حدیث را به صورت جدّی وارد آموزشمان بکنیم.


 




 اینها در سامانه آموزشی ما وجود ندارد؟



 نه،
تا آن جا که من خبر دارم، رشته‌ای به نام تاریخ حدیث نداریم. بعد در
بخش دانشجویان دکتری‌ باید این بحث‌ها به صورت جدّی مطرح و تحلیل بشود،
تا کم‌کم سراغ پژوهش برویم و الاّ اگر آموزش قوی و قَدَری نداشته باشیم
و همین طور برویم از افرادی که در بخش‌های دیگر هستند و حتی گاهی از
رشته‌های دیگر آمدند و کار کردند موفق نخواهد بود.


 




 شما ریشه این ضعف کلّی که در بحث تاریخ حدیث است، یا به قول
شما در بین مسلمان‌ها وجود دارد چه می‌دانید؟ آیا واقعاً این دیدگاه به
وجود نیامده که چقدر این موضوع اهمیت دارد یا آن که آن جسارت وجود
نداشته که کسی وارد این میدان بشود و تحقیق کند و نظری داشته باشد؟ یا
نه، یک چیز دیگری است؟ شما فکر می‌کنید چگونه است؟



 همان
نکته اول است، یعنی اصلاً بحث برای ما مطرح نشده بوده که چقدر این
مسئله اهمیت دارد که ما کاملاً تاریخ این مسئله را بدانیم. اگر دقیقاً
تاریخ یک مسئله را دانستیم، آن قدر بحث‌ها روشن می‌شود که دیگر نیازی
به خیلی از بگو مگوهای فرضی نداریم. ما به دلیل این که تاریخ و شأن
نزول حدیث و بسیاری از مسائل دیگر راجع به حدیث را نمی‌دانیم، خیلی
وقت‌ها می‌نشینیم و یک سری بحث‌های صرفاً انتزاعی انجام می‌دهیم. اگر
وارد بحث تاریخ حدیثی می‌شدیم و این که چون بر فلان حوزه تفکری حاکم
بوده، اینچنین حدیث را تحلیل می‌کرده می‌دانستیم که ما همین حدیث را در
حوزه دیگر داریم که یک جور دیگر تحلیل می‌شود.




بحث تاریخ حدیث، بحث جامعی می‌تواند باشد که نسبت به همه بخش‌های دیگر
حرف برای گفتن داشته باشد، ولی وقتی که اصل بحث تاریخ برای ما خیلی
اهمیت ندارد، چنین اتفاقی هم نمی‌افتد.




ضمن این که من بحث را جلوتر ببرم که اساساً ما چقدر به کلّ حدیث
پرداخته‌ایم؟ من فقط این جمله را نقل می‌کنم که یک وقتی یکی از
طلبه‌های خارجی که به قم آمده بود، گفته بود من می‌خواهم بدانم در قم
کجا دارند «کافی» را تدریس می‌کنند تا من کلاس بروم؟ اصلاً چنین چیزی
بین ما نیست. در این قسمت باید بگوییم که اهل سنّت وضعیت بهتری از ما
دارند و به هر حال «صحیح» تدریس می‌شود. اصلاً در بین ما هر چه که کار
شده کار فردی است، کار فراوانی شده، و محققان شیعه در طول تاریخ کارهای
فراوان آمدند انجام دادند ولی همه کارها فردی است، تا امروز هم همچنان
بحث حدیث به عنوان یک بحث جدّی درسی وارد درس‌های ما نشده، حالا تا چه
برسد که بخواهیم بحث تاریخ را مطرح کنیم.


 




 در مورد آثار تولیدی که در خصوص تاریخ حدیث در مؤسسه منتشر
شده و در دست پژوهش و اقدام است توضیح بدهید.




‌ به نظرم مهم‌ترین گامی که برداشته شد این بود که یک طرح تهیه شد تا
معیّن گردد که ما باید به چه محورهایی در مراحل اوّلی بپردازیم. در این
بخش هم مهم‌ترین قسمت این بود که یک دوره تاریخ حدیث شیعه را بنویسیم.
البته بعضی از دوستان مخالف بودند و من از یک جهت به آنها حق می‌دهم؛
چون نظرشان این بود که ما سراغ تک نگاری برویم؛ چون تک نگاشت‌ها از
استحکام بیشتری برخوردارند اما بحث این بود که اگر ما بخواهیم سراغ تک
نگاری برویم سال‌های طولانی زمان لازم است تا مجموعه آنچه که مربوط به
شیعه است را تدوین کنیم؛ لذا بهتر دیدیم یک دوره تاریخ حدیث شیعه را در
حد توانمان تدوین کنیم. نواقص این مجموعه باید به تدریج برطرف بشود.
طرح این بود که تاریخ حدیث شیعه حدوداً در پنج جلد نوشته بشود، سه قرن
اوّل به عنوان یک جلد، قرن‌های چهار و پنج و شش و هفت، یک جلد، چهار
قرن بعد هم یک جلد، دو قرن بعد هم یک جلد و قرن چهارده و بخشی از قرن
پانزدهم و بخش‌های فهرست‌ها هم یک جلد باشد، که غیر از سه قرن اوّل،
بقیه نوشته شده و آماده است. یک جلد چاپ شده، دو جلد هم زیر چاپ است و
یک جلد هم دارد آماده چاپ می‌شود. اشاره کردم که یک جلد سه قرن اول با
چه مشکلی رو به رو بود. امیدواریم ان شاء الله هر چه زودتر آقای مهدوی
راد آن بخش را تکمیل کنند. باید بگوییم این مهم‌ترین کاری بود که صورت
پذیرفت.




یکی از کارهای دیگری که چاپ شد «منهج حدیثی سید مرتضی» بود. کتاب دیگری
که نوشته شده و آماده چاپ است، بحث مهم عرضه حدیث بر قرآن است. معنای
این که در روایات متعدد شیعه و سنی آمده که، حدیث را بر  قرآن عرضه
کنید، چیست؟ بحث‌های جسته گریخته‌ای در کتاب‌ها آمده ولی به عنوان
محوری‌ترین بحثی که در بسیاری از روایات ما مطرح شده در این بخش چه
باید کرد؟ حداقل یکی از راه‌هایی که برای تشخیص صحت حدیث مشخص شده،
عرضه بر قرآن است. این مهم‌ترین محور، آن طور که شایسته بوده و ضرورت
داشته مورد توجه قرار نگرفته است. چند کار دیگر هم هست که در حال پژوهش
است. یکی مربوط به حوزه حلّه می‌شود، که وضعیت تاریخ حدیث شیعه در حلّه
به چه کیفیتی بوده؟ چون می‌دانید حلّه بیش از چهار قرن مهم‌ترین مرکز
علمی شیعه در دنیا بوده. بعد از تأسیس نجف پس از مدتی مرکزیت علمی شیعه
به حلّه منتقل می‌شود و بیش از چهار قرن مرکزیت با حله بوده که ضرورت
دارد ما اصلاً کلّ حوزه حلّه را بشناسیم و به هر حال یک بخشش مربوط به
حدیث می‌شود. در عین حال در خود حوزه حلّه به دلیل اهمیتی که ابن طاووس
داشته، ما یک قرارداد هم منعقد کردیم راجع به منهج حدیثی ابن طاووس، یک
قرارداد سومی هم داریم که مربوط به حوزه حدیث در خراسان می‌شود،، یکی
دو تا بحث هم هست که درباره حوزه حلب و منطقه جبال در حد طرح بحث و در
حال انعقاد قرارداد است ولی آن چند موردی که عرض کردم قراردادش بسته
شده و دوستان مشغول پژوهش هستند.


 




 تدوین
تاریخ حدیث شیعه که در موردش یک توضیحاتی فرمودید، چه ضرورتی داشته؟ و
چرا به صور دیگر به این تاریخ‌نگاری توجه نشده، مثلاً به گونه‌ای که
حداقل جامع بین حدیث شیعه و سنّی باشد، یا شیعه و سایر فرق اسلامی. این
تدوین تاریخی‌ مبتنی بر چه ضرورت‌هایی بوده؟



 مهم‌ترین
نکته این بود که ما در قسمت حدیث شیعه، اطلاعات ابتدایی هم نداشتیم،
ولی اتفاقاً از همان اوّل در این فکر بودیم که اصلاً یک تاریخ حدیثی
باید تدوین بشود که مجموعه تاریخ حدیث مسلمان‌ها باشد. به دلیل این که
ما خودمان در این قسمت این قدر ضعف داریم به شیعه توجه شده رئیس مؤسسه
جناب آقای ری‌شهری هم نظرشان همین بود که تاریخ حدیث تمام مذاهب و فرق
اسلامی مورد پژوهش قرار گیرد. البته در همین «تاریخ حدیث شیعه»، دست
کم، به وضعیت سیاسی ـ اجتماعی شیعه و اهل سنّت و وضعیت حدیث و تأثیر و
تأثر آنها، اشاره داشتیم ولی محور اصلی به این دلیل شیعه بوده که ما
خودمان در این زمینه بسیار فقیر بودیم و کاری صورت نپذیرفته ولی قطعاً
کار نهایی این است که حدیث در کلّ جهان اسلام مورد بحث قرار گیرد.


 




 در مقایسه با سایر آثاری که چه در ایران و چه در خارج از
کشور، حوزه مسلمین یا حتی مستشرقین، در خصوص تاریخ حدیث منتشر شده،
جایگاه آثار این گروه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟



 به
دلیل این که در این موضوعات برنامه‌ریزی شده، دیگران کار نکردند، جا
برای مقایسه نمی‌ماند. مقایسه آن موقعی اتفاق می‌افتد که در یک موضوع،
پنج تا کتاب نوشته شده بعد ببینیم این کاری که ما انجام دادیم در
مقایسه با آن پنج تا کتاب دیگر به چه کیفیتی است؟ چه امتیازی دارد؟ چه
نواقصی دارد؟ ما به بخش‌هایی وارد شدیم که کار چندانی راجع به آن صورت
نپذیرفته، و این کارها، ابتدایی است؛ پس اگر نواقص فراوانی داشته باشد
به هیچ وجه نباید فقط نواقصش را دید و همین مقدار صورت پذیرفته، غنیمت
و قابل استفاده است.


 




چه پیش‌نیازهایی لازم است تا آن دید لازم و مورد نیاز برای توجه به
تاریخ حدیث در ایران یا کلاً پژوهشگران حدیث اتفاق بیفتد که تاریخ حدیث
را بیشتر جدّی بگیرند؟



 باید
ضرورت این موضوع، برایمان روشن شود. اما چگونه؟




اوّلاً باید بدانیم که گرهِ خیلی از مشکلاتمان در بحث حدیث و فهم حدیث
به موضوع تاریخ حدیث بر می‌گردد، باید در تعدادی از مقالات، مشکلات
حدیثی را با استفاده از تاریخ حدیث، حل کنیم و ضرورت این علم را روشن
کنیم و تا ضرورت مسئله برای ما روشن نشود، اصلاً معنا ندارد کار تحقیقی
جدّی انجام بدهیم، گفته‌اند نیاز، مادر بسیاری از تلاش‌هاست. موقعی که
احساس نیاز کردیم به طور طبیعی بر اساس نیازمان، حالا برویم سراغ
برنامه‌ریزی و نیرویی را تربیت کنیم که برای این کار لازم بوده و آن
وقت به طور طبیعی پژوهش‌ها هم سمت و سیاقی پیدا می‌کند. حدیث دومین
منبع دین در جهان اسلام است و این می‌طلبد که بعد از قرآن بیشترین
اهمیت را به حدیث و به مجموعه آنچه که این حدیث نیاز دارد، بدهیم و یکی
از این بحث‌هایی که نیاز دارد، بحث تاریخ است که ضرورت دارد دنبالش
برویم و الاّ اگر اهمیت کافی را به  مسئله حدیث بدهیم اما اهمیت کافی
را به آنچه که حدیث نیاز دارد ندهیم، به نظر می‌رسد که برنامه‌ریزی‌ها
به سرانجام قابل قبولی نمی‌رسد.


  • نام منبع :
    مجله محدث شماره یازدهم
    تاريخ انتشار :
    مهر 1386
تعداد بازدید : 15234
صفحه از 14
پرینت  ارسال به