ستين عادلی - صفحه 219

(15) لاغنى مع الزّنا ولافقر مع الضّحى.۱توانگرى با زنا جمع نشود و درويشى با نماز چاشت جمع نشود.

نشود مجتمع زنا و غنى-همچو درويشى و نماز ضحى
(۱۶)المسلم من سلم المسلمون من لسانه ويده.۲مسلمان آن كس باشد كه به سلامت باشند مسلمانان از زبان او و دست او.

مكن آزار كس ز دست و زبان-تا شوى اى دل از مسلمانان

(17) المؤمن من آمن جاره بوائقه.۳مؤمن آن كس است كه ايمن باشد همسايه او از بدى هاى او.

اى دل آن لحظه خوانمت مؤمن-كز تو همسايه ها شوند ايمن

(18) التّكبّر مع المتكبّر صدقة.۴تكبّر كردن با متكبّر صدقه اى است.
اى كه هستى چو نور در حدقه-كبر با اهل كبر دان صدقه

(19) من تواضع للّه رفعه اللّه ومن تكبّر وضعه اللّه.۵هر كس كه تواضع كند از براى خدا با مردمان، بلند مرتبه گرداند او را خداى تعالى، و هر كس كه تكبر كند با بندگان خدا بيندازد خداى ـ تعالى وتقدّس ـ او را از مرتبه خود.

رفعت آرد تواضع للّه-كبر، اندازد از مناصب وجاه

(20) تخلّقوا بأخلاق اللّه.۶خلق كنيد با خلق خدا همچون خلق خدا با خلق.

آن چنان كن تو با خلايق و خلق-كه كند با عباد، خالق خلق

(21) من أخلص للّه أربعين صباحا ظهرت ينابيع الحكمة من قلبه على لسانه.۷هر كه خالصا للّه برخيزد چهل صباح، ظاهر شود چشمه هاى حكمت از دل او بر زبان او.

چل صباح هر كه خالصا للّه-علم و دانش ز بارگاه اله
جويد آخر شود به كام روان-چشمه حكمت از دلش به زبان

1.در منابع زير با اين عبارت آمده است:«لاغنى مع فجور» ر.ك: الارشاد، شيخ مفيد، ج۱، ص۳۰۳، با ترجمه و شرح سيد هاشم رسولى محلاتى، انتشارات علميه اسلاميه؛ كنزالفوائد، شيخ محمد كراجكى، ج۱، ص۱۳۷، با استفاده از نسخه موجود در نرم افزار معجم مداخل، مؤسسه نشر حديث اهل البيت(ع)، تهران: ۱۳۷۵هـ؛ بحارالأنوار، ج۷۳، ص۲۵۷؛ مستدرك الوسائل، حاج ميرزاحسين نورى، ج۱۲، ص۷۱، مؤسسه آل البيت(ع)، بيروت، چاپ اول: ۱۴۰۸هـ.

2.ر.ك: كافى، ج۲، ص۲۳۵؛ اعلام الدين، ص ۲۶۵؛ محاسن، احمدبن محمدبن خالد برقى، ج۱، ص۲۸۵، دار الكتب السلامية، تهران؛ المحلى، على بن احمدبن سعيدبن حزم، ج۱، ص۲۱ و ج۴، ص ۲۰۸، تحقيق: احمد محمد شاكر، دار الفكر، بيروت؛ مسندالشهاب، ج۱، ص۱۳۱

3.ر.ك: كافى، ج۲، ص۶۶۸؛ معانى الاخبار، شيخ صدوق، ص۲۳۹، تحقيق: على اكبر غفارى، نشر مكتبه صدوق تهران و مؤسسه دارالعلم قم، ۱۳۷۹هـ.

4.ر.ك: اخلاق ناصرى، خواجه نصيرالدين طوسى، ص۲۹۷، انتشارات علميه اسلاميه، چاپ اول: ۱۴۱۳هـ.

5.ر.ك: كنز العمال، ج۳، ص ۱۱۲، ح۵۷۳۰؛ تحف العقول، ص۴۶؛ بحارالانوار، ج۹۴، ص۰۹۱؛ مسندالشهاب، ج۱، ص۲۱۹

6.ر.ك: بحارالانوار، ج۶۱، ص۱۲۹

7.ر.ك: حلية الأولياء، احمدبن عبدالله اصفهانى، ج۵، ص۱۸۹، دارالكتب العلمية، بيروت، چاپ اول: ۱۴۰۹هـ؛ جامع صغير، ص۵۱۰؛ و در الدر المنثور، عبدالرحمن بن ابى بكر سيوطى، ج۲، ص۱۳۷، دارالفكر، بيروت، با اين عبارت آمده: «ما أخلص عبه للّه أربعين صباحا إلاّ ظهرت ينابيع الحكمة من قلبه على لسانه». در اين زمينه مولوى چنين سروده است: آن ينابيع الحكم همچون فرات -از دهـان او دوان از بـى جهـات دفتر ششم [۶/۱۰۱۶]

صفحه از 215