(25) و من قرع بابا ولجّ ولج.۱هر كه بكوبد درى را و جهد بنمايد، گشوده شود.
ور بكوبى بجدّ و جهد درى-چينى از روضه عمل، ثمرى
(26) الدّنيا قنطرة فاعبروها ولاتعمروها.۲دنيا پلى است؛ بگذريد از آن و عمارت مكنيد آن را.
بر پل دنيى ار نظر فكنيد-بگذريد و عمارتش مكنيد
(27) منهومان لايشبعان؛ منهوم بالمال ومنهوم بالعلم.۳دو گرسنه اند كه سير نشوند: يكى گرسنه مال و يكى گرسنه علم.
دو گرسنه كه نيست سيرى شان-بشنو از من دلا ز هر دو نشان
يكى آن كس كه مال اندوزد-دوم آن كس كه دانش آموزد
1.مولانا در دفتر سوم [۴۷۸۲/۳] آن را حديث شمرده است:
گفت پيغمبر كه چون كوبى درى-عاقبت زان در برون آيد سرى
و نيز در اين زمينه در دفتر اول[۲۸۷۰/۱] چنين سروده است:
چون در معنى زنى بازت كنند-پرّ فكرت زن كه شهبازت كنند
2.ر.ك: روضة الواعظين، محمدبن حسن فتال نيشابورى، ص۴۸۳، تصحيح و تعليق: شيخ حسين اعلمى، مؤسسه اعلمى، بيروت، چاپ اول: ۱۴۰۶هـ؛بحارالانوار، ج۶۶، ص۹۳،۱۰۷ و ۱۱۹
3.ر.ك: تهذيب الاحكام، ج۶، ص۳۲۸؛ الخصال، شيخ صدوق، ص۵۳، تصحيح و تعليق: على اكبر غفارى؛ احياء علوم الدين، ج۳، ص۳۵۱و ۴۱۱
مولوى با توجه به روايت:«منهومان لايشبعان:طالب علم و طالب دنيا» در دفتر ششم[۳۸۸۳/۶ و ۳۸۸۴]چنين مى سرايد:
كان رسول حق بگفت اندر بيان-اينكه منهومان هما لايشبعان طالب الدّنيا و توفيراتها-طالب العلم و تدبيراتها