ستين عادلی - صفحه 223

(32) نعم المال الصّالح للرّجل الصّالح. 1 چه خوب است مال نيك مر مرد نيك را.

مال نيكو چو يافت مرد نكو-گشت معمور دين و دنيى او

(33) المؤمن بمنزلة الطّير في أوكارها واللّه يرزقها بغير حيلة. 2 مؤمنان به منزله مرغانند در آشيان هاى خود. خداى تعالى روزى مى دهد ايشان را بى جدّ و سعى و حيله.

همچو مرغ اندر آشيان مؤمن-بى حيل روزيش دهد مؤمن 3

(34) لا وجع كوجع العين ولا همّ كهمّ الدّين. 4 نيست هيچ دردى چون درد چشم و نيست هيچ غمى چون غم قرض.

هيچ دردى چو درد عين مدان-هيچ غم در جهان چو دين مدان

(35) الشّيخ فى قومه كالنّبيّ فى أمّته. 5

1.حديثى بدين عبارت در جوامع روايى پيدا نشد.

2.ر.ك: احياء علوم الدين، ج۳، ص۳۴۵ و ج۴، ص۱۵۲؛ حلية الأولياء، ج۱۰، ص۵؛ و در مسند احمد: ج۴، ص۱۹۷، با اين عبارت آمده:« نعم المال الصالح للمرء الصالح». مولوى با اشاره به مضمون روايت فوق دفتر اول [۱/۹۸۴] چنين سروده است: مال را كز بهر دين باشى حمول-نعم ماه صاله خواندش رسول

3.پناه دهنده.

4.در كنز العمّال، ج۱۶، ص۱۲۰، ح۴۴۱۳۳، با اين عبارت آمده: «لاهمّ كهمّ الدين ولاوجع كوجع العين».

5.ر.ك: احاديث و قصص مثنوى، ص۲۸۴؛ مشكاة الانوار، على طبرسى، ص۱۶۹، دارالكتب الاسلامية، چاپ دوم: ۱۳۸۵هـ؛ جامع الاخبار، محمدبن محمد شعيرى سبزوارى، ص۲۴۲، تحقيق: علاء آل جعفر، نشر مؤسسه آل البيت(ع)، چاپ اول: ۱۴۱۴هـ؛ در دو منبع اخير با اين عبارت آمده:«الشيخ فى أهله كالنبيّ في أمته». مولوى با اشاره به روايت مذكور در دفتر سوم [۳/۱۷۷۴] چنين مى سرايد: گفت پيغمبر كـه شيخ رفتـه پيش-چون نبى باشد ميان قوم خويش

صفحه از 215