گنج گهر (ترجمه منظوم نثر اللئالي) - صفحه 196

۱۶۰.وَقَالَ : طَالَ عُمْرُ مَنْ قَصُرَ تَعَبُهُ .

۰.وگفت : دراز شد عمر آن كس كه كوتاه شد رنج او .

كاهش جان ز رنج تن باشد
كس ندارد در اين سخن اشباه

هست عمر دراز و خاطر شاد
آن كسى را كه رنج رسد۱كوتاه

۱۶۱.وَ مِنْ كَلامِهِ : طِرْ مَعَ الأَشْكَالِ .

۰.و از كلام اوست : ... ۲ .

روشت گر زياده با جود است
آن هوا پر نسوزدت فى الحال

رو به همجنس خويش كن پرواز
تا كه باشى هميشه فارغ بال

۱۶۲.طَلَبُ الأدَبِ أوْلى مِنْ طَلَبِ الذَّهَبِ .

۰.جستن ادب ، اولى است از جستن زر .

هر كه را ورد شد طريق ادب
نيست ثانيش در جهان هنر

مرد را جستن ادب به جهان
هست بهتر بسى ز جستن زر۳

۱۶۳.وَ مِنْ كَلامِهِ : طَالَ حُزْنُ مَنْ قَصُرَ رَجاؤُهُ .

۰.و از كلام اوست : دراز شد غم آن كس كه كوتاه شد اميد او .

تا اميد كسى بود به كسى
نبود حال او زغصّه تبه

آن كسى را بُود درازى غم
كش ز چيزى اميد شد كوته

1.در نسخه «ح» : شد .

2.در اصل ترجمه نيامده ، ولى ظاهرا چنين بوده است : پرواز كن با همشكل خود .

3.در نسخه «ح» : هست صد بار بِه ز جستن زر .

صفحه از 228