فى نعتِ حضرت سيد المرسلين صلى الله عليه و آله وسلم
مصطفى مجتبى شفيع اُمَم
سبب آفرينش عالم
احمد و حامد و بشير و نذير
ناصر و قاسم و سراج منير
درّة التاج و صاحب المعراج
ما سِوَى اللّه به لطف او محتاج
او نبى بوده و هنوز آدم
ننهاده قدم برون ز عدم
«والضحى» وصف مصحف رويش
ذكر «واللّيل» ، شرح گيسويش
زير زينش بُراق برق عنان
سطح عرشش مسافت ميدان
خواب نصرت به قوت بازو
قاب قوسين شد نشانه او
شد چو در لامكان ، فراشتْ لوا
جاى اوناش ، قرب «أو أدنا»
بحر حق را ست دُرّ و ليك يتيم
از هلالش قمر شده به دو نيم
داده آن چشمه را حيات روان
خيل را آب ، از سرْ انگشتان
كرد اشارت ، زمينْ شكافته شد
تا سوى او درخت ، تافته شد
معجزاتش ز حدّ حصر ، فزون
وصفش از وهم و فهم ما بيرون
خم شدم پشت ، زير بار گناه
دست من گير ، يا رسول اللّه !
گرچه افزون ز حد ، گنهكارم۱
هيچ غم نيست چون تو را دارم
به متاعى كه مى رسد دستم
آن درود است ، بر تو بفرستم
ختم بر مرتضى ، گزينِ بشر
يار و داماد و نفْس پيغمبر
واقف سرّ اوّل و آخر
عالم علم باطن و ظاهر
وصف او برتر است از كلمات
مدح او از بيان ما ، هيهات
قاف تا قاف ، خوان نعمت اوست
اين رساله ، كلام حضرت اوست
نام «نثر اللّئالى»اش واقع
بو على الطّبرسى اش جامع۲
شيخ عالِم ، مُفسّر كامل
به تمام علوم دين ، عامل
هر كه را هست دولت سرمد
اين رساله نويسد و خواند
گر ببينى جمال۳معنى او
دهدت صد هزار صورت ، رو
نكنى ور بدين معانى كار
عاقبت آورد ندامت ، بار۴
1.در نسخه «ح» : گنه دارم .
2.در نسخه «ح» : بوعلى طبرسى شدش جامع .
3.در نسخه «ح» : گر ببينى تو حال معنى او .
4.در نسخه «ح» : بس ندامت كه باشد آخر كار .