۸.اِسْتِرَاحَةُ النَّفْسِ فِي اليَأسِ .
۰.راحت يافتن ۱ نفس در نااميدى است
اى كه بستى به مردمانْ امّيد
مى كشى خوارى از قباحت نفس
بگسل امّيد تا بياسايى
چون به نوميدى است راحت نفس
۹.وَمِنْ كَلامِهِ : أدَاءُ الدَّيْنِ مِنَ الدِّينِ .
۰.و از كلام اوست : گزاردن وام ، از دين است .
چون كنى وام ، در ادا مى كوش
تا زحق بر تو آفرين باشد
حقّ مردم بده گرت دين است
وام بگزاردن ز دين باشد
۱۰.أفْضَلُ الزّهْدِ إخْفاؤُهُ .
۰.فاضل ترين زهد پوشيدن آن است .
هيچ دانى كيست فاضل تر ز جمع زاهدان
آن كه پوشد زهد خود از چشمهاى مردمان
۱۱.وَ قَالَ : إخْفَاءُ الشَّدَائدِ مِنَ الْمُرُوَّةِ .
۰.و گفت : پنهان كردن سختى ها از مروّت است .
سختى اى گر كشى نهان دارى
بايد آن را مروّتى انگاشت
كز مروّت بُود ، نه از سستى۲
هر كه سختى كشيد و پنهان داشت
1.در نسخه «ح» : آرميدن .
2.در نسخه «ح» : كز مروت بود ندانستى .