گنج گهر (ترجمه منظوم نثر اللئالي) - صفحه 160

۸.اِسْتِرَاحَةُ النَّفْسِ فِي اليَأسِ .

۰.راحت يافتن ۱ نفس در نااميدى است

اى كه بستى به مردمانْ امّيد
مى كشى خوارى از قباحت نفس

بگسل امّيد تا بياسايى
چون به نوميدى است راحت نفس

۹.وَمِنْ كَلامِهِ : أدَاءُ الدَّيْنِ مِنَ الدِّينِ .

۰.و از كلام اوست : گزاردن وام ، از دين است .

چون كنى وام ، در ادا مى كوش
تا زحق بر تو آفرين باشد

حقّ مردم بده گرت دين است
وام بگزاردن ز دين باشد

۱۰.أفْضَلُ الزّهْدِ إخْفاؤُهُ .

۰.فاضل ترين زهد پوشيدن آن است .

هيچ دانى كيست فاضل تر ز جمع زاهدان
آن كه پوشد زهد خود از چشمهاى مردمان

۱۱.وَ قَالَ : إخْفَاءُ الشَّدَائدِ مِنَ الْمُرُوَّةِ .

۰.و گفت : پنهان كردن سختى ها از مروّت است .

سختى اى گر كشى نهان دارى
بايد آن را مروّتى انگاشت

كز مروّت بُود ، نه از سستى۲
هر كه سختى كشيد و پنهان داشت

1.در نسخه «ح» : آرميدن .

2.در نسخه «ح» : كز مروت بود ندانستى .

صفحه از 228