۲۴.وَ قَالَ : بَقِيَّةُ الْعُمْرِ لا قِيمَةَ لَهَا .
۰.و گفت : باقى عمر ، قيمتى نيست مر او را .
چند روزى زعمر اگر باقى است
سعى كن در طهارت وعصمت
اندك از عمر ماند ، هان! درياب
نيست باقى عمر را قيمت
۲۵.وَ قَالَ : تَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ يَكْفِيكَ .
۰.و گفت : توكّل بر خدا كن كه بس است تو را .
در امورى كه آيدت در پيش
يارى از كسى مجو ، زخويش ملاف
بر خدا كن توكّل از پس آنك
بر خدايت توكّل است كفاف
۲۶.وَ قَالَ : تَأخِيرُ الإسَاءَةِ ۱ مِنَ الإقْبَالِ .
۰.و گفت : تأخير كردن بدى ، از دولت است .
هر كه در خير مى كند تعجيل
موجب ازدياد حشمت اوست
در بدى آن كه مى كند تأخير
آن تساهل ، نشان دولت اوست
۲۷.تَدارَكْ فِي آخِرِ العُمْرِ مَا فَاتَكَ فِي أوَّلهِ .
۰.درياب در آخر عمر ، آنچه فوت شده است در اوّل عمر .
ياد كن از گناه و عذرى خواه
پيش تر زآن كه در رسد فرمان
آنچه فوت از تو شد در اوّل عمر
آخر عمر كن تدارك آن