گنج گهر (ترجمه منظوم نثر اللئالي) - صفحه 167

۳۶.ثُلْثُ الاْيمَانِ حَيَاءٌ وَ ثُلثُهُ عَقْلٌ وَ ثُلثُه جُودٌ .

۰.سه يك ايمان ، حياست ، و سه يك او عقل است ، و سه يك او جود است .

هست ايمان سه جزو اى فرزند
شرحاين واجب است ، گفتم راست

جزوى از وى حياست ، جزوى عقل
جزو ديگر از اين سه جزو ، سخاست

۳۷.وَ قَالَ : ثُلْمَةُ الدِّيْنِ مَوْتُ الْعُلَمَاءِ .

۰.و گفت : رخنه دين ، مرگ علماست .

دين حصارى شمار و ديوارش
عالمان اند شرط دين اين است

تا حيات است ، دين درست بود
چون بميرند ، رخنه در دين است

۳۸.ثُلْمَةُ الْحِرْصِ لاَ يَسُدُّهَا إلاَّ التُّرَابُ ۱ .

۰.رخنه حرص نبندد هيچ چيز ، الاّ خاك .

درِ حرص آن كه بر رخ خود بست
به گِل انباشت رخنه هاى هلاك

رخنه حرص را يقين مى دان
هيچ چيزى نبندد الاّ خاك

۳۹.وَ مِنْ كَلامِهِ : ثَوْبُ السَّلامَةِ لاَيَبْلى .

۰.و از كلام اوست : جامه سلامت ، كهنه نمى شود .

اى چو گُل در لباس رعنايى
بنده رنگ و بوى چون عامه

از سلامت بپوش جامه از آنك
نشود كهنه هرگز آن جامه

1.خ ل : إلاّ التُّراب .

صفحه از 228