۸۰.وَمِنْ كَلامِهِ : دِيْنُ الْمَرْءِ ۱ خَدِيْنُهُ .
  ۰.و از كلام اوست : دين مرد ، مروّت اوست .
  هر كه را نيست دين ، ندارد دوست
بل همه كس به كين او باشد
  
  دين به دست آر ، دوست گر خواهى
مرد را دوست ، دين او باشد۲
  ۸۱.وَقَالَ : دَوْلَةُ الْمُلُوكِ فِي الْعَدْلِ .
  ۰.و گفت : دولت پادشاهان در عدل است .
  خسروى كو به عدل و داد نرفت
شاهى از وى برفت ناگاهان۳
  
  شاهى ار بايدت ، عدالت كن
هست در عدل ، دولت شاهان
  ۸۲.وَمِنْ كَلامِهِ : دَارِ مَنْ جَفَاكَ تَخْجِيلاً .
  ۰.و از كلام اوست : مدارا كن با آن كه جفا كرد با تو تا خجل كنى او را .
  ستم خلق اگر شود۴بسيار
به وفا با همه مواسا كن
  
  هر كه با تو جفا كند با وى
تا خجل سازى اش ، مدارا كن
  ۸۳.دُمْ عَلَى كَظْمِ الْغَيْظِ تُحْمَدْ عَوَاقِبُكَ .
  ۰.دايم باش بر فرو خوردن خشم ، تا محمود باشد عاقبت تو .
  مرد ، با نفْس تا جهاد كند
حلم هنگام خشم دارد سود
  
  
  دائما خشم را فرو مى خور
تا تو را عاقبت شود محمود
                         
                        
                            1.خ ل : الرَجُل .
2.در نسخه «ح» : اين رباعى چنين آمده است : 
 گر مروت شعار خود سازىرونق دين تو بود نيكو نيست دين هر كه را مروت نيست 
مرد را دين بود مروت بو
3.در نسخه «ح» : شادى از وى رمند ناگاهان .
4.در نسخه «خ» : بود .