۸۴.ذَمُّ الشَّيءِ مِنَ الاِشْتِغالٍ بِهِ .
  ۰.مذمّت كردن چيزى از اشتغال است به او .
  فكر چيزى گرت به دل نبُود
به وِيَت از چه روست مشغولى؟
  
  گر كند كس مذمّت چيزى
آن مذمّت ، بدوست مشغولى
  ۸۵.وَقَالَ : ذَرِ الطَّاغِيَ فِي طُغْيَانِهِ .
  ۰.و گفت : بگذار گمراه را در گمراهى او .
  هر كه در معصيتْ سيه دل شد
بدش آيد چو نيك او خواهى
  
  قابل خير نيست ، بگذارش
هر كه گمراه شد به گمراهى
  ۸۶.ذَنْبٌ وَاحِدٌ كَثِيرٌ وَألْفُ طاعَةٍ قَلِيْلٌ .
  ۰.يك گناه ، بسيار است و هزار طاعت ، كم است .
  از گنه دور باش و طاعت كن
پيش از آن كِت شود وجود ، عدم
  
  هست بسيار يك گناه از تو۱
ليك باشد هزار طاعت ، كم
  ۸۷.ذَوَاقَةُ السَّلاطِينِ مُحْرِقَةُ الشَّفَتَيْنِ .
  ۰.نزديكى پادشاهان ، سوزنده لب و كام است .
  صحبت پادشاست چون آتش
هر كه دور است ، نيك فرجام است
  
  با سلاطين مجوى نزديكى
زآن كه سوزنده لب و كام است
                         
                        
                            1.در نسخه «ح» : يك گناه از تو زانكه بسيارست .