گنج گهر (ترجمه منظوم نثر اللئالي) - صفحه 190

۱۳۴.وَقَالَ : شَرُّ النَّاسِ مَنْ يَتَّقِيْهِ النَّاسُ .

۰.وگفت : بدترينِ مردمان ، آن كس است كه بترسند از او مردم .

واى بر ظالمى كه مظلومان
ناتوان اند و با فغان از وى

بدترين است آن كس از مردم
كه بترسند مردمان از وى

۱۳۵.صِدْقُ الْمَرْءِ نَجَاتُهُ .

۰.راستى مرد ، نجات اوست .

بِرَهى از غم ار نه اى كجرو
راستى رستى از همه آفات

صِدْق پيش آر ، مقصد ار خواهى
مرد را راستى اوست نجات

۱۳۶.وَمِنْ كَلامِهِ : صِحَّةُ الْبَدَنِ فِي الصَّوْمِ .

۰.و از كلام اوست : صحّت بدن ، در روزه است .

روح را زامتلا مكن ، زنهار!
ناتوان از غذاى هر روزه

روزه دار و تنِ درست طلب
صحّت نفْس هست در روزه

۱۳۷.وَمِنْ كَلامِهِ : صَبْرُكَ يُورِثُ الظَّفَرِ .

۰.و از كلام اوست : صبر تو پيدا مى كند فيروزى را .

آفتى كز قضا رسد به سرت
نيست جز صبر ، دفع شرّ بلا

صبر كن زآن كه عاقبت بكند
صبر فيروزى تو را پيدا۱

1.در نسخه «ح» : زبلا .

صفحه از 228