۱۳۸.صَلاةُ اللَّيْلِ بَهَاءٌ فِي النَّهَارِ .
۰.نماز شب ، حُسن آدمى است در روز .
بگذران شب گرت صفا بايد
به نماز و نياز و گريه و سوز
كه فروغى نماز شب را هست۱
كان بود حُسن آدمى در روز
۱۳۹.صَلاحُ الْبَدَنِ فِي السُّكُوتِ .
۰.صلاح بدن در خاموشى است .
دل فرو ميردت زپُر گفتن
ديگ گر شد به سر ز پُر جوشى است
كم سخن گوى و با سلامت باش
كه صلاح بدن به خاموشى است
۱۴۰.وَقَالَ : صَفاءُ الْعَيْشِ فِي القِنَاعَةِ .
۰.و گفت : صفاى عيش ، در قناعت است .
عيش اگر خواهى و فراغت نفس
اين طرب را قناعت است سبب
بى قناعت ، صفا ندارد عيش
در قناعت ، صفاى عيش طل
ب
۱۴۱.وَقَالَ : صَفَاءُ الْقَلْبِ مِنَ الايْمَانِ .
۰.و گفت : صفاى دل ، از ايمان است .
تا چراغ دلت برافروزد
نور ايمان رسان روان به روان۲
وان كه ايمان نيافت ، دلْ سيه است
روشنى دل است در ايمان
1.در نسخه «ح» : كز فروغ نماز شب اين است .
2.در نسخه «ح» : نور ايمان رسان برو زن جان .