گنج گهر (ترجمه منظوم نثر اللئالي) - صفحه 193

۱۴۶.صَلاحُ الدِّينِ فِي الْوَرَعِ وَفَسَادُهُ فِي الطَّمَعِ .

۰.صلاح دين در پرهيز كارى است و فساد دين ، در طمع است .

اى برادر! صلاح دين مى دان
كه به پرهيزگارى است و تُقى

هست ليكن فساد دين زطمع
بى طمع شو ، بكوش در تقوى

۱۴۷.ضَلَّ سَعْيُ مَنْ رَجَا بِغَيْرِ اللّهِ .

۰.گم شد سعى آن كس كه اميد به غير خدا داشت .

منقطع كن ز خلق اميد كه حق
حاجتت را كند به لطف ، دوا

كم شود سعى آن كسى ، شك نيست
كه اميدش بُود به غير خدا

۱۴۸.وَقَالَ : ضَمِنَ اللّهُ رِزْقَ كُلِّ وَاحِدٍ .

۰.وگفت : ضامن شده است خداى رزق ، هر واحدى را .

روزى ات بيش و كم مجو كه ازل
شد مقدّر نصيب هر بنده

روزى خلق جمله عالم را
هست ضامن ، خداى بخشنده

۱۴۹.وَقَالَ : ضَرْبُ الْحَبِيبِ أوْجَعُ .

۰.و گفت : زدن دوست ، دردناك بُود .

چون به هم دوستى كنند دو يار
سينه از كينه بهْ كه پاك بُود

مثل آمد ز دوست برگ گُلى
زدن دوست ، دردناك بُود

۱۵۰.ضِيَاءُ الْقَلْبِ مِنْ أكْلِ الْحَلاَلِ .

۰.روشنى دل ، از خوردن حلال است .

بازگَرد از گناه و گِرد مگرد
اين ستم كردنت به خود تا چند؟

وآن گه از خوردن حلال ، تورا
روشنىِ دل است ، اى فرزند!

صفحه از 228