۱۹۵.وَ مِنْ كَلامِهِ : فَازَ مَنْ ظَفرَ بِالدِّيْنِ .
۰.و از كلام اوست : فيروزى يافت آن كس كه ظفر يافت به دين .
شرفى دارد آن كه ديندار است
كه طفيلش بُود زمان و زمين
يافت فيروزى تمام آن كس
كه ظفر يافت در جهان بر دين
۱۹۶.فَخْرُ الْمَرْءِ بِفَضْلِهِ أوْلى مِنْ فَخْرِهِ بِأصْلِهِ .
۰.فخر مرد به فضل ، اولاست از فخر او به اصل او .
هر كه در اصل ، پُر هنر افتاد
نيست فخرش به اصل ، هست به فضل
فخر كردن بُود به فضل اولى
هيچ فاضل نكرد فخر به اصل
۱۹۷.فَتْحُكَ عَلى خَصْمِكَ فِي الإحْتِمَالِ .
۰.ظفر يافتن بر خصمت ، در تحمّل است .
در مجالس بسى شود مغلوب
سبُكى كو به جنگ تيز شتافت
نشوى بى وقار ، چون بر خصم
به تحمّل ظفر توانى يافت
۱۹۸.وَ قَالَ : فِعْلُ الْمَرْءِ يَدُلُّ عَلى أصْلِهِ .
۰.و گفت : فعل مرد ، دلالت مى كند بر اصل او .
هر كه را نسبتش نمى دانى
خواه باش او عزيز و خواه ذليل
فعلش از اصل او دهد خبرت
هست بر اصل او۱فعلْ دليل