۲۱۲.وَ مِنْ كَلامِهِ : قَسْوَةُ القَلْبِ مِنَ الشَّبَعِ .
۰.و از كلام اوست : تاريكى دل ، از بسيار خوردن است .
همچو عيسى به قُرص مهر بساز
تا دلت با صفا شود نزديك
مكن افراط در طعام كه هست
دل ز بسيار خوردنت تاريك
۲۱۳.وَ مِنْ كَلامِهِ : قَدْرُ المَرءِ مَا يَهُمُّهُ .
۰.و از كلام اوست : قدر مرد ، آن چيز است كه همّت اوست .
سرفرازى كنى اگر سازى
پايه همّتت بلند نخست
قدر جويى بلند همّت باش
قيمت تو به قدر همّت توست
۲۱۴.وَ قَالَ : كَلاَمُ اللّهِ دَوَاءُ الْقُلُوبِ .
۰.و گفت : كلام خداى ، دواى دل هاست .
خالى از ياد حق مباش دمى
نام۱او چون منوّر دل هاست
مونس دل ، كلام حق كن ، زانك
درد دل را دوا كلام خداست
۲۱۵.كَافِرٌ سَخِيٌّ ، أَرْجى بِالجَنَّةِ مِنْ مُسْلِمٍ شَحِيْحٍ .
۰.كافر سخى ، اميدوارتر است به بهشت ، از مسلمان بخيل .
كافرى كو سخاوتى دارد
در مسلمانى ، او ذليل بود
هست اميدوارتر به بهشت
زان مسلمان كه او بخيل بود