۲۳۲.وَ مِنْ كَلامِهِ : لَيْسَ الشُّهْرَةُ مِنَ الرُّعُونَةِ .
۰.و از كلام اوست : نيست شهرت از درشتى .
شهرت از آفت است ، ليك در اصل
اين مراتب به زور كُشتى نيست
شهرت از حلم و لطف۱
بايد مردجان من! شهرت از درشتى نيست
۲۳۳.لِكُلِّ عَداوَةٍ مَصْلَحَةٌ إلاّ عدَاوَةُ الحَسوُدِ ۲ .
۰.مر هر عداوتى را مصلحتى است ، الاّ عداوت حسود را .
هر كه او دشمنى كند ، دفعش
مصلحت ديد مى توان ز افكار۳
دشمنىِ حسود را چه كنم
كه در آن ، مصلحت نيايد كار
۲۳۴.وَ قَالَ : مَنْ عَلَتْ هِمَّتُهُ طَالَ هَمُّهُ .
۰.و گفت : هر كس بلند شد همّت او ، دراز شد غم او .
گو به همّت ، ز سرو ، برتر باش
هر كه خواهد كه سرفراز شود
زان كه هر كس بلند همّت شد
سايه عمر او دراز شود
۲۳۵.مَنْ كَثُرَ كَلاَمُهُ كَثُرَ مَلاَمُهُ .
۰.هر كه بسيار شد سخن او ، بسيار شد ملامت او .
كس ملامت نكرد خامُش را
نيست پُرگوى را سلامت او
آنكسى را كه شد سخنْ بسيار
همه كس مى كند ملامت او
1.در نسخه «ح» : علم و حلم .
2.خ ل : الحَسَد .
3.در نسخه «ح» : او كار .