گنج گهر (ترجمه منظوم نثر اللئالي) - صفحه 217

۲۴۸.نُمْ آمِناً تَكُنْ فِي أمْهَدِ الفِرَاشِ ۱ .

۰.خواب كن با امن ، تا باشى در بهترين فراشى از فراش ها .

خلق اگر از تو امن و تو امنى
با سعادت ، يقينْ قرين باشى

گر به امن است خوابت ، اى بيدار!
در فراش نكوترين باشى

۲۴۹.وَ مِنْ كَلامِهِ : نَيْلُ المُنى فِي الغِنى .

۰.و از كلام اوست : رسيدن به آرزو ، در توانگرى است .

كام دل ، هيچ تنگ دست نيافت
مستحق از مراد خويش بزيست

خود رسيدن به آرزو و مراد
گر دهد دست ، در توانگرى است

۲۵۰.وَ قَالَ : نَارُ الفُرْقَةِ ۲ أحَرُّ مِنْ نَارِ جَهَنَّمَ .

۰.و گفت : آتش درون ، سوزنده تر است از آتش دوزخ .

حذر از آه سوزناكان كن
اگرت هست آرزوى نعيم

كآتش اندرونِ سوختگان
هست سوزنده تر ز نار جحيم

۲۵۱.نُورُ شَيْبِكَ لاَ تُظْلِمْهُ بِالْمَعْصِيَةِ .

۰.نور پيرى خود را مگردان سياه به معصيت .

اى كه مويت سفيد شد ديگر
شرم دار از خدا۳وگناه مكن

نور پيرى خويش را كه عطاست
خواجه! در معصيت ، سياه مكن

1.خ ل : الفرش .

2.خ ل : الحرقة .

3.در نسخه «ح» : خود .

صفحه از 228