هدية الخير (بخش دوم) - صفحه 309

از غير او اعراض نمايند ۱ تا از ميامن باطن او ثمره يابند . و خاطر را به خداوند جمع آوردن ، شيوه منتهيان است كه ديده اند و دانسته و شناخته و در اوان غلبه جذبه بر مكاشفان ، ۲ سجود به جانب پير كه سبب ۳ وصول فيض است ، بسيار واقع مى باشد . خصوصا كه تجلّيات صورى در صورت پير بر سالك ۴ واقع شود و نصير را چون اين حال ۵ بسيار دست مى داد ، در اوان غلبه حال ، از صورت مشاهده خود ، اخبار مى فرموده و به ربوبيّت آن حضرت بر اين وجه ، قايل مى شده و هركه واقف اين راه است از سِرّ اين امر آگاه است .
و ليكن ۶ جمعى كه به تقليد چنين گويند و از سر عميا اين راه پويند ، از جاهلان دون و گمراهان مغبون اند و آنچه حضرت اميرالمؤمنين ۷ ـ كرّم اللّه وجهه ـ فرمود كه : «النّصير في الجنّة ، والنّصيريّ ۸ في النّار» ۹ اظهار اين اسرار نمود . ۱۰
و جمعى ديگر به ۱۱ مفردات عناصر ، تقرّب نموده اند ؛ چه قابل آثار عالم قوه چون عناصر را دانسته اند ، پس قبل از امتزاج و تفاعل اجزاى ايشان در يكديگر و حصول مزاج ، توسل بديشان اولى شناخته اند ۱۲ و در عناصر اربعه چون نظر كرده اند و آتش را ديده كه تسلّط و غلبه و كثرت افعال و سرعت قبول اَشكال و علوّ مكان و نورانيّت ، او را حاصل است و افعال بدنى را تابع حرارت غريزى يافته اند كه آتش بدل ۱۳ اوست ، پرستش آتش كنند . چنان كه چراغى پيوسته روشن دارند و يا ۱۴ آتش افروخته نگاه دارند و عطريات در آتش اندازند و از ذبايح و قرابين ، حصه اى ۱۵ بر آتش سوزند و نزد آتش ، سجده برند و گرد آن برآيند و ادعيه مناسبه خوانند و هرچه بدان افطار

1.ف: كنند .

2.ف: مكاشفات .

3.ف: باعث.

4.ف: سالكى .

5.ف: نصير را اين حال چون .

6.ف: ليك .

7.ف: + على .

8.ف : النصير .

9.در مآخذ حديثى نيافتيم.

10.ف: فرموده .

11.م: بر .

12.ف: شناسند .

13.م: بدون .

14.ف: تا (ويا) .

15.م ، ف: حصه. متن ، تصحيح قياسى است .

صفحه از 337