هدية الخير (بخش دوم) - صفحه 227

مى تواند نمود و رضاى منعم حاصل مى تواند فرمود ۱ و يا خود به جهت دفع كه به صدقات و خيرات ، دفع بليّات مى تواند كردن .
يازدهم استبشار بر محفوظ ماندن از شرور آفات زمان كه آن نعمتى بس بزرگ است .
دوازدهم اظهار بشاشت و ۲ ذكر لفظ شكر بر توفيق صدور هر طاعتى و حصول هر معرفتى از جمله اينها كه مذكور شد .
و مزيد بسط در تحقيق اين ابواب آن است كه چون به معونت معين ۳ توفيق ، عين بصيرت بنده از رشحات عيون عنايت و رشاش انهار هدايت مموّه گردد و ضمير منير او از خبيئات ۴ شئونات و خفيات مراتب ظهورات به ملاحظه انوار تجليّات آگه شود و به عين عيان بر عين هر ذرّه اى ۵ از عيان ، چندين هزار نعمت ظاهرى و باطنى از ايجاد و اعدام اسباب و وسايط متجدّد بيند و بر عدم تباهى ۶ نعم و توالى آثار كرم و فيوض الهى كماهى اطلاع يابد و به تخصيص كه اشعه آفتاب معرفت اسرار بنيت و اطوار خلقت ابدان انسانى و كيفيّت انشعاب و ارتباط عظام و رباطات و عروق و اوتار و اغشيه و غضاريف و تأليف اينها و نهاد امعا و جريان اخلاط حاصله از كيموس و كيلوس غذا و ازدواج لطايف روحانى به كثايف جسمانى و تصرّف نفس رحمانى در ابشات(؟) جواهر نفوس و عقول و به فرع انشعاب ماهيات هر يك از مكمن اصل الاصول از مطلع باطن وى ساطع ولامع گردد و در اين حين او را سه حال دست دهد:
اوّل كمال محبّت منعم ؛ چه دأب است كه چون كسى را از يكى جزوى انعامى رسد على الخصوص ۷ كه بى وسيله و سبقت خدمتى و يا معرفتى باشد موجب ۸ محبّت عظيم گردد نسبت با منعِم از منعَم عليه . فكيف كه نعمتى خطير و فيضى بى نظير بدو رسد ۹ و يقين است كه آنچه از نعمت

1.ف: نمود .

2.ف: به .

3.ف: همين .

4.ف: خيبات .

5.ف: ذرّه .

6.ف: تناهى .

7.ف: خاصه .

8.. ف: باعث .

9.ف: رسد بدو .

صفحه از 337