هدية الخير (بخش دوم) - صفحه 228

وجود ۱ و توابع آن به هر بنده از خوان كرم ، واصل و ۲ متواصل است اگر جمله جن و انس و ملك ، زبان ۳ به بيان آن برگشايند و به احصاى ۴ آن اقدام نمايند نتوانند كه از عهده شرح شمّه اى از آن بيرون آيند و اين حال مورث اشتغال او گردد بدانچه در شكر جنانى و زبانى تقدير افتاد .
دوم استيلاى خجالت بر سر وى از ملاحظه انعامات ؛ چنانچه دأب است و اين حال باعث عزم او شود بر تدارك آن احسانات به هرچه تواند ۵ و چون اداى حقوق آن مكارم را ۶ در خور خود نيابد و ۷ متيقّن ۸ گردد كه از عهده آن به هيچ وجه ، بيرون نمى تواند آمدن ، در اشتغال به امرى كه مقبول حضرت منعم بود و به دست او برآيد مبادرت نمودن ، فوزى عظيم شمرد . پس در قيام به امر عبادات و طاعات ۹ و خيرات و آنچه مقدور وى بود ، بى توقّف و تكلّف سعى نمايد .
سيوم ۱۰ غلبه حيا بر باطن وى و اين حال ، مانع صرف عنان ميل وى گردد به صوب ارتكاب مناهى ، و ملزم جزم وى گردد بر اجتناب از مخالفت ۱۱ و توبه از معاصى و اعتذار مافات و استغفار جرايم و تقصيرات از اداى شكر نعم و عدم اطلاع بر فيض نوال كرم و اظهار حزن و بكا بر اين معنى و قطع زبان شكايت از ظهور مكاره كلّى و ۱۲ جزئى . و جمله آنچه در شواهد مذكور شد هم بر اين حال مترتّب گردد .

نظم

گر تو خواهى زد ز شكر حق نفسيك دو گامى نه ز غفلت بازپس
چشم سِرّ بگشا و چشم سَر ببندنفس و۱۳شيطان را جدا كن بندبند
دور كن از خويش قيد نيك و نام۱۴در حريم خلوت قربت خرام
جمله عالم همه نعمت ببينريخته از فيض ربّ العالمين
از تجلّى جمال حق عيانگشته چندين نعمت كون و مكان
مخزن دل پر كن از اسرار دوستمغز را حاصل كن و بنداز پوست
عين۱۵دل روشن كن از نور خداپس زبان بگشاى بر حمد و ثنا
شكر نعمت ها به طاعت كن ادااز عبادت يك زمان منشين جدا
گر اداى شكر حق دارى هوسراه او بى شك همين را دان و بس
اى سعادتمند! به حكم نصّ كلام ملك علاّم كه «و اشكروا لي و لا تكفرون »۱۶ بر هر مؤمنى كه طالب منصب سعادت ابدى و راغب خلعت عزّت سرمدى است ، ارتكاب اداى مراسم شكر آلاى الهى كه منتج وصول است به مثوبات نامتناهى ، و اجتناب از كفران كه مثمر نقصان نعماء و تباهى است ـ چنانچه آيه كريمه «و من شكر فإنّما يشكر لنفسه و من كفر فإنّ ربّي غنيٌّ كريم »۱۷ مشعر بدين معنى است ـ واجب و لازم است و چون يقين است كه نزول در حريم قربت و وصول به حرم وحدت كه مفيد علم يقينى است به حضرت منعم والا و ملزِم اداى حق شكر نعماء ، و الاّ حدّ هر كس و ياراى هر خس نيست ؛ چنانچه از مضمون ميمون تنزيل آسمانى كه «إنّك لا تهدي من أحببت و لكنّ اللّه يهدي من يشاء »۱۸ مستنبط مى گردد و از اين جاست كه گفته اند:

1.ف: سيم .

2.م: وجوب .

3.ف: ـ و .

4.ف: ـ زبان .

5.ف: باخصر .

6.ف: + بود .

7.ف: ـ را .

8.م: متقن.

9.ف: ـ و طاعات .

10.ف: مخافات .

11.م: ـ و .

12.ف: ـ و .

13.ف: ننگ و نام .

14.ف: چشم .

15.سوره بقره ، آيه ۱۵۲ .

16.سوره نحل ، آيه ۴۰ .

17.سوره قصص ، آيه ۵۶ .

صفحه از 337