هدية الخير (بخش دوم) - صفحه 230

مسالك اين مقام رفيع و ندرت شارعان مشارع اين منزل منيع ، هم مؤيد اين امور مذكور است . پس به هر حال از تحصيل معرفت اقدار نعم بدانچه مقدور بود چاره نبود ؛ زيرا كه اين امر ، سايران مناهج شكر را وقايت نمايد از اقدام بر كفران نعم حضرت منّان كه مورث خسران جاودانى و نقص و ۱ فقدان عزّت دو جهانى است و دلالت فرمايد به سلوك طريق رعايت حسن استعمال هر نعمتى در مرتبه خويش و در ابتداى همين صورت وسيله وصول شاكر گردد به تحقيق دقايق ۲ عرفان و سلوك طرايق ايقان و ملزم اداى حقوق ۳ شكر نعم به جنان و زبان و اركان ، فلهذا نمطى از آنچه مفهوم و معلوم اهل تحقيق گشته از حقايق اقدار نعم ، مرقوم گردانيم تا طالبان سبيل شكر را دليلى باشد .
امّا ببايد دانست كه نعمت ، عبارت بود از آنچه واقع شود ۴ به او ۵ لذّت و راحت ؛ و اين يا باطنى بود يا ظاهرى . و نعمت باطنى منحصر بود ۶ در علم ۷ معرفت و حسن سيرت . و نعمت ظاهرى يا داخل بود يا خارج و هر يكى منقسم شود به اعلى و اوسط و ادنى ۸ . امّا اعلى از قسم اول چون نعمت وجود و حيات و قوا ۹ و صحّت ؛ و اوسط چون نعمت اعضاى سليمه و جوارح تامّه ؛ و ادنى چون نعمت فربهى و عِظَم و طول و هيأت مقبول ۱۰ . اما اعلى از قسم ثانى چون نعمت امن و فراغت ؛ و اوسط چون نعمت حصول مقاصد و مطالب ۱۱ و وصول مرغوبات و مألوفات ؛ و ادنى چون نعمت مطعومات و مشروبات و ملبوسات .
و بر همين نهج ، منقسم بود نعمت اسباب و وسايط اينها . و بالجمله آنچه مرغوب و مطلوب نفس ملكى بود ، اعلى بود و آنچه مرغوب نفس سبعى بود ، اوسط بود و آنچه مرغوب نفس بهيمى بود ، ادنى بود ۱۲ .

1.ف: ـ و .

2.ف: حقايق .

3.ف: ـ حقوق .

4.ف: ـ شود .

5.ف: + بود .

6.ف: است .

7.ف: + و .

8.ف: قوّت .

9.ف: مطالب و مقاصد .

10.ف: باشد .

صفحه از 337