هدية الخير (بخش دوم) - صفحه 231

و از وجه ديگر ، اصل نعمت ، منقسم بود به حقيقى و مجازى و وهمى ؛
امّا نعمت حقيقى ، آن است كه باقى و مفيد بود در دنيا و عقبى ، چون ايمان و عرفان و حسن سيرت كه طيران فنا و زوال را بدين ها راه نيست و اجتناى اثمار عزّشان لايزال و لا ينقطع است .
و نعمت مجازى ، آن است كه در حال ، مضرّ و مؤلم بود امّا در مآل ، نافع و مفيد بود و اين قسم يا دنيوى و جسمانى بود چون صبر بيمار مثلاً بر تجرّع داروى تلخ و ناخوش ، و يا اخروى و روحانى بود چون قمع شهوات و مخالفت نفس . و در حقيقت ، اين دو راحت و نعمت اند در كسوت ۱ محنت و شدّت ؛ چه ۲ آن يكى مُزيل امراض و اسقام است و اين ديگر مانع اوزار و آثام ۳ . آن يكى موجب صحّت ۴ و سلامت است و اين يكى مورث منازل كرامت و نعمت .
وهمى آن است كه در حال ، لذيذ و نافع بود و در مآل ، مضرّ ۵ و مهلك و اين نيز يا دنيوى و جسمانى بود ۶ مثل خوردن شهدى مسموم و يا نعمتى مضرّ چون حلاوات در حال غليان صفرا و امثال آن و يا اخروى و روحانى بود چون تناول محرّمات نحيفه ۷ و ارتكاب منهيات و شبهات ۸ در سر ۹ و يا مشترك بود ميان هر دو چون مباشرت زنا و لواط و قتل بعضى اعدا برملا و قطع طريق و امثال اينها از امورى كه نفس را از اقدام بر آن خوش آيد و سياسات كلّيه در شرع بر آن وارد بود و در ارتكاب آن بيم ضررهاى دنيوى بود و عقوبات اخروى بر آن متوجّه گردد .
اين است ۱۰ آنچه از اقدار نعم و مراتب آنها بدان ايما كرده اند و ارباب عقول سليمه و نفوس زكيّه را همين قدر كافى بود و بر ضمير منير اهل كمال ، مخفى ۱۱ نيست كه حصول علم بدين احوال و صدور اعمال بر وفق آن جز به توفيق ملك متعال نبود .

1.ف: + بود .

2.ف: + و .

3.م: كسوف .

4.ف: چو .

5.ف: ـ صحت .

6.م: ـ و جسمانى بود .

7.ف : نحفيه .

8.م: شهبات .

9.ف: سير .

10.ف: + بيان .

11.ف: پوشيده .

صفحه از 337