هدية الخير (بخش دوم) - صفحه 237

امّا عدل در انفاق كه موجب غناست ، چنان است كه چون واجد ، نعمتى را كه خداى عزّ وجلّ ، بدو كرامت كرده ، قدر آن بشناسد و به وقت ضرورت و مقدار كفايت بر خود و عيال و اتباع ، صرف نمايد و صرف فاضل در مصارف رضاى منعم عظيم و معطى كريم ، لازم و وقايت از استعانت بدان به مخالفت حق ، واجب داند و آن را غنيمت شمرد به جهت فراغت طاعت ـ چه به معاونت نعمت به حقوق و آداب خدمت قيام مى تواند ۱ نمود و به صرف آن در مصارف حسنه ، رضاى منعم ، حاصل مى تواند كرد ۲ و به وسيله آن به ۳ مرتبه قرب حضرت معطى مى تواند رسيد و به دوام مشاهده جمال منعم محظوظ مى تواند شد ؛ چنانچه آيات و احاديث دالّه برين معنى ، بسيار وارد است ـ پس به يقين شكر نعمت به جاى آورده بود ؛ چه اين نوع عمل ، علامت كمال شاكريّت بود و شكر ، خود مستلزم غناست در دنيا و عقبى ؛ چنانچه در آيه كلام اللّه ۴ اين معنى مؤدّى است .

نظم

شكر كن شكر زانكه شكر نعمموجب ازدياد۵فضل و عطاست
هرچه آمد ز دوست ، خوش آمدناشكورى مكن كه عين خطاست
امّا تبذير كه آن را اسراف گويند ملزم سلب و فقدان نعمت باقى و مثمر ذلّ و محنت اخروى چنان است كه انعام نعم عام حضرت ذى الجلال و الاكرام كه «وأسبغَ عليكم نعمَه ظاهرةً و باطنة »۶ بر جمله انام براى آن است تا به فراغت در تحصيل سعادات و كسب كمالات ، كوشش نمايند و از دارالغرور با تحف عبادات و هديه طاعات ، روى به مقام السّرور آورند ۷ و بدين وسيله در سلك اصحاب يمين منسلك گردند . پس هر بنده اى كه قدر آن نشناسد و آن را فوزى عظيم نشمرد و عمر بر بطالت

1.ف : تواند.

2.ف: ـ كرد .

3.م: ـ به .

4.ف: + به .

5.ف: + و .

6.سوره لقمان ، آيه ۲۰ .

7.ف: آوردند .

صفحه از 337