هدية الخير (بخش دوم) - صفحه 251

جز به قوّت تحمّل ۱ اقوياى ارباب يقين و صحّت تصرّف اتقياى اهل تمكين ، ميسّر نگردد ؛ چه اين گروه ، دل از مال و جان و خان و مان ۲ به كلّى برداشته اند و هرچه جز اوست ، جمله را عدم انگاشته اند . ۳
نقل است كه از اهل توكّل ، مؤمنى و مؤمنه اى پير را دو پسر بود به كمال بلوغ رسيده و خط سبز ، گرد رخسار دميده . خواستند تا فرزندان را به حصن سنّت نكاح در آورند و كام دل از ديدار ۴ احفاد برآورند . دو زن نيكو صورت ، جهت هر دو پسر بخواستند و دو خلوت خانه ، جهت ايشان بياراستند . چون شبانگاه رخت انداختند و خانه بپرداختند و دست زنان ۵ به دست پسران سپردند . پس بيرون آمدند و منتظر نشستند ۶ و دست از غم جهان بشستند . ناگاه آوازى ناملايم از هر دو خانه شنيدند . بى محابا به خانه در دويدند . هر دو جگر گوشه را بى توشه ، مسافر آخرت يافتند و از اثر حيات هيچ در ايشان نيافتند . از غايت حيرت به خود ۷ فرو رفتند و ليكن جز «اللّه خير الحاكمين» هيچ نگفتند . چون از زنان ايشان ، حال ۸ باز پرسيدند ، چنان شنيدند ۹ كه يكى قبل التّصرف و يكى بعد التّصرف مقبوض يد قدرت شده اند . بازگشتند و به خانه رفتند . ۱۰
چون روزى چند برآمد ، اين ۱۱ مؤمن و مؤمنه به جانب حج ، روانه ۱۲ شدند و چون سعادت زيارت كعبه دريافتند ، مدّت پانزده سال در آن منزل مبارك ببودند . ۱۳ بعد از آن عزيمت ۱۴ وطن مألوف نمودند . چون محن سفر كشيدند و به وطن رسيدند ، خود از قدرت بى نهايت يزدانى و قضاى بى منتهاى سبحانى ، يكى از آن دو زن كه تصرّف بر او ۱۵ واقع شده بود ، حامله گشته بود ۱۶ و بيست پسر به يك شكم

1.ف: كمل .

2.ف: خانمان .

3.ف: انگاشته .

4.م: مريدار .

5.م: زن .

6.ف: ـ و منتظر نشستند .

7.م: ـ به خود .

8.ف: زنانشان احوال .

9.. ف: ـ چنان شنيدند .

10.ف: + و .

11.ف: آن .

12.ف: روان .

13.. ف: بودند .

14.ف: عزم .

15.ف: در آن .

16.ف: ـ بود .

صفحه از 337