هدية الخير (بخش دوم) - صفحه 262

رضوان حضرت منّان است و چون بر خلاف اين بود مغضوب حضرت اله و مطرود آن درگاه است و در «يوم تبلى السرائر »۱ معقود شدايد عذاب و زواجر است .

نظم

اى كه كردى مر خلافت را قبول !سر نبايد تافت از امر رسول
عدل ، شرع است و مكن از وى گذرزان كه شد كار خلافت پر خطر
سعى كن تا كار خود آسان كنىحق كنى گر قهر و گر احسان كنى
شه از آن رو۲سايه رحمان بودكآفتاب عدل او تابان۳بود
در ثناى عادلان روح الامينخواند۴«اللّه يحبّ المقسطين »۵
و چون از اين مقدّمات ، خطر ۶ حكومت و خلافت مفهوم گشت ، ببايد دانست كه ۷ سلاطين عرصه جان و خواقين ملك عرفان ، شرطى ۸ چند ذكر كرده اند كه چون سلاطين و حكّام بدان قيام نمايند ، امور سلطنت و حكومت ايشان در دين و ۹ دنيا نظام يابد ، و حقّى چند از رعايا بر ذمّت ايشان ثابت داشته اند كه هر گاه به اداى حقوق آنها اقدام فرمايند ۱۰ از شرّ عذاب اخروى ايمن گردند .
و ۱۱ اگرچه صفت عدالت چنانچه شرح يافت ، متضمّن جمله اينها و غير اينهاست ؛ ليكن ۱۲ ايراد بعضى از روى تفصيل مستلزم منافع بسيار است . امّا شرايط سلطنت ، ده است:
اول ۱۳ آن كه هر واقعه اى ۱۴ كه پيش آيد ، پادشاه و حاكم ، خود را يكى از رعايا تصوّر نمايد و ديگرى را بر خود حاكم ببيند ۱۵ و در آن حال هر حكم ۱۶ از ديگرى بر

1.سوره طارق ، آيه ۹ .

2.ف: ره .

3.م: پايان .

4.ف: خوانده .

5.سوره مائده ، آيه ۴۲ ؛ سوره حجرات ، آيه ۹ ؛ سوره ممتحنه ، آيه ۸ .

6.ف: + اوامر .

7.ف: اكنون بدان كه .

8.ف: شروط .

9.ف: ـ و .

10.ف: نمايند .

11.ف: وليك .

12.ف: ـ اول .

13.ف: واقعه .

14.ف: بيند .

15.ف: و در آن حكم در آن حال كه .

صفحه از 337