هدية الخير (بخش دوم) - صفحه 263

خود روا نمى دارد ، مثل آن از خود بر ديگرى روا ندارد ؛ چنانچه گفته اند:

مصرع

مپسند به كس آنچه به خود نپسندى
و حديث «لا يؤمن أحدُكم حتّى يحبَّ لأخيه ما يحبُّ لنفسه» ۱ بيان اين معنى مى فرمايد ؛ يعنى مؤمن نيست هيچ يك از شما تا آن كه دوست ندارد به جهت برادر دينى ۲ خويش آن چيزى را كه دوست مى دارد براى نفس خود .
دوم آن كه قضاى حاجات مسلمانان را افضل طاعات شمرد ؛ چه در خبر است كه شاد كردن دل مؤمنى ، برابر است با همه طاعات پريان و آدميان . پس بايد كه پيوسته منتظر حاجات محتاجان باشد و چون داند كه مسلمانى بر در او به تظلّمى ۳ و احتياجى منتظر است ، تا حاجات ۴ او كفايت نكند ، به هيچ عبادتى مشغول نشود . كجا كه به جهت راحت نفس خود اهمال قضاى حاجات مسلمانان روا دارد . سيوم ۵ آن كه در تلذّذ به مآكل و مشارب و زينت تلبّس ، مبالغه نكند و اقتدا به سلف ۶ كند از صلحا و اتقيا نه از اشرار و اشقيا ؛ چنانچه از سيرت ۷ انبيا فهم شد .
چهارم آن كه در حكم ، سخن به مدارا گويد و بى موجبى درشتى نكند و از شنيدن حجّت بسيار ، ملول نگردد و از سخن گفتن با مسكينان و ضعيفان ، ننگ ندارد ؛ چنانچه در آثار وارد است كه: «و كن عند النّاس ناسٌ من النّاس» . ۸
پنجم آن كه به جهت رضا و عدم رضاى خلق ، در حكم حق سستى نكند و بر ۹ روى در نماند و مخالفت شرع روا ندارد و بداند كه خاصيت حكومت بر وجه راستى آن است كه پيوسته بعضى مردم از او خشنود بوند ۱۰ و بعضى ناخشنود ؛ ۱۱ زيرا كه خصم را به حق

1.صحيح البخاري ، ج ۱ ، ص ۹ ؛ سنن الترمذي ، ج ۴ ، ص ۷۶ .

2.ف: بينى .

3.ف: تظلّم .

4.ف: حاجت .

5.ف: سيم .

6.م: تسلف .

7.ف: سير .

8.در مآخذ حديثى نيافتيم .

9.. ف: به .

10.ف: بودند .

11.ف: ـ و بعضى ناخشنود .

صفحه از 337