تو مى توانستى رعايت ايشان كردن و نكردى . به عزّت و جلال ما كه تو را محروم گردانيم ، چنان كه ايشان را محروم گذاشتى» .
هفدهم آن كه راه هاى مسلمانان را از خوف قُطّاع الطريق و دزدان ، به سطوت سياست ، ايمن سازد و هر كه در راه به ناحق متعرّض مسلمانى گشته باشد عقوبت كند و عبرت ديگران سازد و هرجا كه محلّ خوف بود اگر امكان عمارت بود عمارت كند والاّ راه بانان امين بازدارد . در آثار است كه ۱ هر حاكم كه همّت بر آن دارد كه راه هاى مسلمانان امن گردد از دزدى و بدى ، او در خواب بود و شمشير او آفرين مى خواند بر او و هر كه از اين مصلحت ، غافل گردد ۲ شمشير او يعنى سياست كه سدّ ۳ حكومت است بر وى ۴ لعنت كند .
هجدهم ۵ آن كه در ولايت ، هرجا كه به پل و رباط حاجت بود ، ۶ در عمارت اين چيز ۷ به قدر امكان بكوشد . در خبر است كه هر كه پلى بنا كند بر راه تا مسلمانان به آسانى گذرند ، خداى عزّوجل ، آسان گرداند بر وى گذشتن صراط را . ۸
نوزدهم ۹ آن كه در هر بقعه از بقعه هاى مسلمانان ، مسجدى بنا كند و امام و مؤذن تعيين گرداند و اسباب معيشت ايشان را مهيّا گرداند ، تا به فراغت ، مواظبت اوقات توانند كرد . در خبر است كه : هر كه مسجدى براى خدا ۱۰ بنا كند ، خداى عزّوجل ، در بهشت ، خانه اى براى او بنا كند .
بيستم آن كه در هيچ حال ، امر معروف و نهى منكر ، ترك نكند و نصيحت دينى از خاص و عام دريغ ندارد . ۱۱ در آثار وارد است كه : «هر كه از شما منكرى را بيند بايد كه آن را به دست منع كند و اگر نتواند ، به زبان منع كند ۱۲ و اگر نتواند به دل ، آن را
1.ف: ـ كه .
2.ف: + و .
3.م: + و .
4.ف: سر .
5.ف: او .
6.ف: هيجدهم .
7.ف: افتد .
8.ف: خير .
9.ف: ـ در خبر است ... صراط را .
10.ف: ـ نوزدهم .
11.ف: خداى .
12.ف: ـ منع كند .