هدية الخير (بخش دوم) - صفحه 275

فرعون را آمنه ماعون گرداند و سنگ طور را مهبط نور سازد و كلب مردار ۱ قلب اسرار گردد .

نظم

مباش اى عاصى بيچاره نوميدكه چون پيدا شود اشراق خورشيد
كسى كو برهنه است۲افتاده در راهبر او بر۳تابد آن خورشيد درگاه
چو كار مخلصان آمد خطرناكگنهكاران برند۴اين راه ، چالاك
نقل است از درويشى از مراقبان درگاه كه: شبى در حضرت ، بار يافتم . خطاب بى چون در رسيد كه به درگاه ما چه تحفه آورده اى؟ از اعمال صالحه در خاطرم گذشت . عتاب كردند كه : اى مسكين! اين جا كه جناب بارگاه كبرياست ، بضاعت ۵ مزجات تو بس بى بهاست و آنچه انديشيده اى ، سر به سر خطاست . تحفه اين درگاه ، آه سرد و هديه اين بارگاه ، رخساره زرد است و توشه اين راه ، دل پر درد . ۶ عرايس ابكار انوار روحانيان در اين حضرت ، بسيار است و نفايس آثار اسرار كروبيان ، بى شمار . امّا شربت عنايت ما ، خستگان باديه هجران را مى طلبد و مرهم حمايت ۷ ما ، شكستگان زخم عصيان را مى جويد و داروى لطف ما ، سوختگان آتش حرمان را مى خواهد .

نظم

به غير توبه و عجز و تضرّع و زارىتو هيچ راه نيابى به حضرت بارى
مپيچ هيچ سر از طاعت و اطاعت دوستمجو ز غير خداوند از كسى يارى

1.م: مرادار.

2.ف: ـ است .

3.م: به .

4.م: پرند .

5.. ف: ـ بضاعت .

6.ف: + و .

7.ف: ـ حمايت .

صفحه از 337