هدية الخير (بخش دوم) - صفحه 283

تحسّر و تأسف و مصيبت و تلهّف در او پيدا ۱ نمى آيد ، با وجود آن كه امانتى است از خالق كردگار و وديعتى از حضرت قهّار كه «خلق الموت و الحياة ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً »۲ و فوت او سبب غرامت ابدى و هلاكت سرمدى است .
و اين از آن جهت باشد كه اكثر خلق در خواب غفلت و جهالت اند و اين جوهر شريف در آن خواب از ايشان فوت مى شود و خبر ندارند ۳ كه «النّاس نيامٌ ، فإذا ماتوا انتبهوا» . ۴ چون به آواز كوس اجل از خواب غفلت و جهالت بيدار شوند و جزاى افعال و اقوال نامرضى خويش ، سلاسل و اغلال را بينند و افلاس و گرفتارى خود را مشاهده نمايند و جلالت حال و رفعت سرير سلطنت ابدى كه نتيجه طاعت يك ساعت مخصوصان عنايت ازلى است ، مكشوف گردد ، تلاطم ۵ امواج درياى تلهّف و تشوير ، جوش برآورد ۶ و آتش حيرت و حسرت ، چنان شعله زدن گيرد كه اگر دنيا و هرچه در اوست ۷ ايشان را بودى در عوض يك ساعت عمر اگر ستاندندى فدا كردندى ، تا در آن يك ساعت به تدارك آن تقصيرات ، مشغول گشتندى و از اين جهت ، حضرت نبوى عليه السلامفرمود كه: «بيشتر فرياد اهل دوزخ از تسويف بود» .
و تسويف ، آن است كه آنچه اين دم بايد كرد ، به وقت ديگر افكنند و شك نيست كه هلاك ابدى اكثر خلق ، در تسويف است ؛ ۸ زيرا كه به تعاقب كدورات معاصى و توالى ظلمات شهوات ۹ آينه دل به بُعد ۱۰ سياه مى كنند و تصفيه و تجليه آن را به صقاله ۱۱ توبه از جهت غلبه احكام نفس و هوا ، در نسيه توقف و تأخير مى افكنند ، تا آنگاه كه جاذبه اجل ، نفوس مدنَّس ايشان را دريابد و به ۱۲ اثقال اوزار و احمال اصرار در بوته هاويه اندازد .

1.ف: پديد .

2.سوره هود ، آيه ۷ .

3.ف: ندارد .

4.خصائص الأئمة ، ص ۱۱۲ ؛ عوالي اللئالي ، ج ۴ ، ص ۷۳ .

5.م: تلاظم .

6.ف: برآورده .

7.ف: دست .

8.ف: از تسويف بود .

9.ف: + نفسانى .

10.م: نفد.

11.. ف: صقالت .

12.ف: تا .

صفحه از 337