هدية الخير (بخش دوم) - صفحه 285

نظم

اى چو الف ، عاشق بالاى خويشانس تو با وحشت و سوداى خويش
فارغ از اين مركز خورشيد گردغافل از اين دايره لاجورد
بر سر كار آى۱چرا خفته اىكار چنان كن كه پذيرفته اى
مست چه خفتى۲كه كمين كرده اندكارشناسان نه چنين كرده اند
زآمدن مرگ شمارى بكنمى رسدت زود حصارى بكن
و در وصاياى لقمان عليه السلام آمده است كه: اى فرزند! در توبه تأخير مكن و در انابت تقصير ۳ منماى كه لشگر اجل از تاختن خود كسى را خبر نكرده است و از صدمه صاعقه موت ، هيچ كس ۴ جان به در نبرده كه «كلّ نفس ذائقة الموت » .۵

نظم

فلو كان في الدّنيا بقاء لساكن۶لكان رسول اللّه فيها مخلّدا۷
پس عاقل به حقيقت ۸ كسى بود كه چشم دل را از خواب غفلت ، بيدار سازد و كلبه جان را به نور تأمّل ، روشن گرداند و به يقين بداند كه لشگر اجل ، پيوسته به كين ۹ جان ، كمر بسته و صيّاد مرگ در كمين صيد عمر ، نشسته و مطيّه حيات ، نااعتماد و بنياد زندگى ، برباد و چشم زمانه ، بر راه و رشته عمر ، كوتاه و كار دنياى غدّار ، بى اعتبار و اساس امورش ناپايدار و وثاق مطالبش بس نااستوار است . پس دنس قبايح اطوار افعال را از صفايح طومار اعمال خويش به مياه توبه و اعتذار و انابت ۱۰ و استغفار فروشويد و اوان فراغت و ازمان فرصت را مغتنم شمرده ، در پاك ساختن راه و رفع حجاب وصول به سعادت لقاء اللّه ، تهاون ۱۱ و تقصير ننمايد ۱۲ تا از خطر

1.ف: + تو .

2.ف: خسبى .

3.ف: انابه تقصيرى .

4.ف: كسى (هيچ كس) .

5.سوره آل عمران ، آيه ۱۸۵ .

6.ف: ـ لساكن .

7.ف: مخلّد .

8.ف: ـ به حقيقت .

9.. ف: كمين .

10.ف: انابه .

11.ف: تهاوت .

12.م: ننمايند .

صفحه از 337