هدية الخير (بخش دوم) - صفحه 286

خسران و ضرر خذلان «و من لم يتب فاُولئك هم الظالمون »۱ در امان باشد و به نعيم سرمدى در جنان فايز گردد كه «و أمّا من خاف مقام ربّه و نهى النفس عن الهوى فإنّ الجنّة هي المأوى » .۲

نظم

هر دم از عمر مى رود نفسىچون نگه مى كنى نمانده۳بسى
اى كه پنجاه رفت و در خوابى!مگر اين پنج روزه دريابى
عمر برف است و آفتاب تموزاندكى ماند و۴خواجه غرّه هنوز
خجل آن كس كه رفت و كار نساختكوس رحلت زدند و بار نساخت
اى تهى دست رفته در بازار!ترسمت پرنياورى دستار
برگ عيشى به گور خويش فرستكس نيارد ز پس تو پيش فرست
هر كه مزروع خود بخورد و۵خويدوقت خرمنش خوشه بايد چيد
نيك و بد را چو مى ببايد مردخنك آن كس كه گوى نيكى برد
اى سعادتمند! اگر بندگان را معرفت كمال رأفت و مرحمت و وفور عنايت و عاطفت حضرت رئوف رحيم ، بى سابقه عملى و واسطه خدمتى در باب خويش حاصل بودى ، خجل گشتندى و هرگز مكافات آن را به اقدام بر عصيان روا نداشتندى و چون به حكم نصّ حديث «كلّ بني آدم خطّاء» ۶ هيچ كس از دست شرّ اعداى معصيت ، در حصن حصين عصمت ، جاى نمى يابد ، هرگاه گَرد ۷ گناه ، آينه دل ايشان را سياه كردى ، به مقتضاى و «خير الخطّائين التّوابون» ۸ بلا توقّف ، آن را به منديل انابت ، پاك ساختندى و از حمل اوزار اصرار ، ابا نمودندى .

1.سوره حجرات ، آيه ۱۱ .

2.سوره نازعات ، آيه ۴۰ و ۴۱ .

3.م: نماند .

4.ف: مانده .

5.م: ـ و.

6.سنن الدارمي ، ج ۲ ، ص ۳۰۳ ؛ المستدرك على الصحيحين ، ج ۴ ، ص ۲۴۴ .

7.ف: ـ گرد .

8.سنن الدارمي ، ج ۲ ، ص ۳۰۳ .

صفحه از 337