هدية الخير (بخش دوم) - صفحه 302

پس سر را كه در بدن به منزله افلاك داشته اند ۱ و دو چشم و دو گوش و دو سوراخ بينى و دهن را به منزله كواكب سبعه ۲ در حين ذكر ، حركت فرمايند به حركت دورى ؛ چنان كه از محاذات ناف به اطراف برند و ۳ باز به طرف ناف فرود آورند و توضيح اين معنى در بعضى احاديث شده و جمله اينچه ۴ مذكور شد ، در سير بر مراتب محسوسه است و اما در سير بر مراتب غير محسوسه اولاً تصوّر صور ملايمه معنوى تلاوت اسماى الهى بايد نمودن . آنگاه از جمله تعلّقات و مشتهيات جسمانى و اعتبارات ، انقطاع فرمودن و روح را به ملكات اين توجّهات ، جبروتى ساختن . پس به نفى ما سوى اللّه و احظاء مضمون كلمه توحيد «لا إله إلاّ اللّه » مشغول بودن و به صدق و اخلاص تمام زبان سِرّ و سَر را بدين گويا ساختن ، تا به حكم كلام قدسى «مَن طلبني وجدني ، و أنا معه إذا دعاني» ۵ مستغرق بحر وصال و محرق نار اتصال گردد . اين است فى الجمله بيان طريق سلوك اهل دانش و روش اصحاب بينش .

نظم

شرح اين اطوار نايد در بيانگر بگويم صد هزاران داستان
بحر اسرار حقايق اى پسر!مى نگنجد در ظروف مختصر
هر كه را عقل خوش و۶صافى بوداين قدر ايما۷ورا كافى بود
و افعال و ۸ تدابير اهل تقصير در رجوع به عالم قوه جهت تسخير قوا و ارواح ، آن است كه جمعى به بت تقرّب جسته اند ؛ بنابر آن كه تأثيرى كه از عالم قوت ۹ در عالم عناصر يافته اند ، اول تكوين جماد است . بعده تكوين نبات . ۱۰ بعده تكوين حيوان . ۱۱

1.ف: است .

2.ف: ـ و دو چشم ... كواكب سبعه .

3.ف: ـ و .

4.ف: آنچه.

5.مسكن الفؤاد ، ص ۲۷: «من طلبني بالحق وجدني ، و من طلب غيري لم يجدني» ؛ صحيح مسلم ، ج ۸ ، ص ۶۶ و سنن الترمذي ، ج ۴ ، ص ۲۳: «أنا عند ظنّ عبدي بي ، و أنا معه إذا دعاني» .

6.ف: ـ و .

7.ف: ايمان .

8.ف: قوه .

9.ف : + و .

10.. ف: + و .

صفحه از 337