هدية الخير (بخش دوم) - صفحه 304

موجودات اند ـ بدين سبب از سعادت ايمان ، محروم مانده اند و از دولت عرفان ، بى نصيب شده «ختم اللّه على قلوبهم و على سمعهم و على أبصارهم غشاوة و لهم عذابٌ عظيم » .۱
و جمعى ديگر ملاحظه كرده اند كه جماد و نبات اگر چه به ترتيب ۲ وجود ، مقدّم اند و به مبدأ ، اقرب ؛ فامّا از رتبه كمال انسانى ، بعيداند و انسان را در تحريك قوا و ارواح ، توسّل به چيزى جستن كه در مظهر اسرار ۳ كمال ، قريب به مرتبه او بود و ۴ فى الجمله تقدّمى نيز داشته باشد تا رجوع بدو تواند نمود ، اولى است . على الخصوص كه يك صفتى از صفات انسان در او به كمال بود ، تا مناسبت حاصل باشد . پس به حيوانات تقرّب جسته اند و در حيوانات ، چون گاو را مظهر شهوت بطنى يافته اند ، او را پرستش كنند و به بول او روى شويند ۵ و زبل او را بر مساكن خود ۶ مالند و گِرد او برآيند و رعايت او ۷ نمايند و طلب حاجات از او كنند . «لهم في الدنيا خِزيٌ و لهم في الآخرة عذابٌ عظيم »۸ و حكايت پرستش قوم سامرى ، عجل را و سبب آن در تفاسير مشروحا مذكور است . احتياج به ايراد آن ۹ نباشد .
و جمعى ديگر كه انسان ۱۰ كامل را مظهر قوا دانسته اند و هرچه در جميع مراتب ، بالقوه است ، در او بالفعل يافته اند . عبادت او ۱۱ كنند و در تسخير ارواح ، از باطن او استمداد نمايند و نزول فيض و تحريك قواى ملكوتى را از خاصيّت توجه به وجود او دانند و اينها طوايف اند بعضى را معتقد آن است كه تأثيرى كه در عالم عناصر واقع است ، از اوضاع سماوى است كه به ادوار ، حاصل مى گردد و مبدأ ادوار عالم را از صفر حمل كه اول بروج است ، اعتبار كرده اند و ترتيب ۱۲ آن را به كوكب زحل كه

1.سوره بقره ، آيه ۷ .

2.ف: رتبت .

3.ف: + نه .

4.. ف: ـ و .

5.ف: به بول، روى او شويند .

6.ف: ـ خود .

7.ف: ـ او .

8.سوره بقره ، آيه ۱۱۴ .

9.م: اين .

10.ف: + قوى .

11.م: ترتيب .

صفحه از 337