هدية الخير (بخش دوم) - صفحه 312

سازند و اعمالى ۱ كه سابقا مذكور شد ، به جاى آورند و اينها را اصول ، اعتبار كنند و تمثالى كه جهت باقى قرانات سازند فرع اينها دارند و جهت جزئيات مهمّات سحريّه ، ۲ بدين ها محتاج گردند و چون نتوانند كه لطيفه مزاجى را كه تأثير عظيم در ضمن آن مندرج است ، ميان اجساد به دست آورند ، از اين جهت ، كارهاى بزرگ نتوانند كردن . ۳
و سبب عدم وجدان امر ۴ مزاج ، آن است كه بعضى از اجساد معدنى كه اساس اين امرند ، مانع مزاج بعضى اند ؛ چنانچه سرب نقره ۵ را كه به قمر منسوب است ، منع كند از مزاج بانحاس كه به ۶ زهره منسوب است و همچنين ۷ نحاس قلعى را كه به مشترى ، منسوب است ، منع كند از مزاج با سرب به قدر و بعضى قبول مزاج با بعضى نكنند ؛ چون سرب با حديد كه به مريخ منسوب است و بعضى را صلابت ازدوبان ۸ و مزاج ، مانع آيد ؛ همچو حديد ، كه او را مادام كه به زرنيخ در بوط بر بوط ، استنزال نكنند ۹ و لين پيدا نكند ، با اجساد نياميزد و بعضى را عدم ثبات بر نار از مزاج مانع آيد ؛ همچو ۱۰ زيبق كه به عطارد ، منسوب است . او را مادام كه ثابت النار و معقود نسازند ، قبول مزاج در سنگ نكند و اين عقد او را حكماى هند ، كُتَكا گويند و به غايتْ او را طالب باشند و اكثر خلق در اين آرزويند و هيچ كس ، آن را نيابد إلاّ ما شاء اللّه . ۱۱

نظم

هر طايفه اى به گفت و گويىواقف نشده به تار مويى
و بعضى ديگر چون در كواكب از آفتاب ، تأثير عظيم دريافته اند ـ چه در زمين ، روشنى و نضج فواكِه و حرارت و تعديل برودات و تحريك حرارات و بخارات و

1.ف: اعمال .

2.ف: سخريه .

3.ف: نتوانند كرد .

4.ف: ـ امر .

5.ف: سرب و نقره .

6.ف: با .

7.ف: ـ همچنين .

8.م: اردوبان .

9.ف: نكند .

10.ف: مانع اند همچون .

11.ف: ـ إلاّ ما شاء اللّه .

صفحه از 337